Skip to main content
Tag

bazazzadeh

زندگی نامه توماس ادیسون

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

در زندگی نامه توماس ادیسون اینگونه آمده است که: توماس ادیسون مخترع با استعداد در سال ۱۸۴۷ در شهر میلان ایالت اوهایو آمریکا به دنیا آمد. توماس ادیسون فقط حدود سه ماه آموزش و تحصیل رسمی آن زمان را داشت چون مدیر مدرسه اش دریافته بود که وی پسرش عقب افتاده است.

اختراعات توماس ادیسون

توماس ادیسون هنگامی که فقط ۲۱ سال داشت اولین اختراع خود را که یک دستگاه الکتریکی شمارش آرا بود عرضه کرد. آن دستگاه فروش نرفت و ادیسون از آن پس تلاش خود را روی اختراع ابزار وسایلی متمرکز کرد که بتواند بازار خوبی برای آن داشته باشند. مدتی پس از اختراع دستگاه شمارش آرا، توماس ادیسون سیستم پیشرفته نمایشگر اطلاعات بورس را اختراع کرد و توانست آن را به مبلغ ۴۰۰۰۰ دلار، که در آن روزگار پول هنگفتی بود، بفروشد. با عرضه اختراعات متعدد دیگری ادیسون مشهور و ثروتمند شد. اختراع گرامافون که در سال ۱۸۷۷ به ثبت رسید احتمالاً یکی از ابتکاری ترین اختراعات توماس ادیسون به شمار می رفت. ولی آنچه که بیشتر برای دنیا اهمیت داشت کاری بود که توماس ادیسون در سال ۱۸۷۹ در جهت تکمیل و توسعه لامپ روشنایی حرارتی انجام داد. توماس ادیسون اولین فردی نبود که سیستم روشنایی الکتریکی را اختراع کرد. چند سال قبل از آن از نوعی لامپ الکتریکی قوسی شکل برای تأمین روشنایی خیابان های پاریس استفاده شده بود. اما لامپ الکتریکی ادیسون همراه با سیستمی که او برای توزیع نیروی الکتریکی ابداع کرد بهره گیری از نیروی الکتریسیته را برای تأمین روشنایی منازل عملی ساخت.

در سال ۱۸۸۲ کمپانی توماس ادیسون در نیویورک تولید لامپ برق را آغاز کرد و از آن پس استفاده از برق در منازل سریعاً در سراسر جهان گسترش یافت. ادیسون با ایجاد اولین کارخانه و شبکه توزیع برق برای منازل و اماکن خصوصی شالوده توسعه بزرگ صنعت را بنا نهاد. امروز استفاده از این منبع انرژی تنها محدود به تأمین روشنایی نیست بلکه گستره بزرگی از لوازم خانگی، از تلویزیون تا ماشین لباسشویی، با نیروی الکتریسیته کار می کند. علاوه بر این امکان دریافت نیروی الکتریسیته از شبکه تولید و توزیع که ادیسون ایجاد کرد استفاده از نیروی برق را در صنایع امکان پذیر کرده است. ادیسون همچنین سهم بزرگی در توسعه و تکمیل دوربین های فیلمبرداری و پروژکتور نمایش فیلم دارد. توماس ادیسون در اصلاح سیستم تلفن کار بزرگی انجام داد، دهنی ذغالی ابداعی او بر قدرت شنوایی طرف مقابل در تلفن افزود. همچنین در تلگراف و دستگاه های ماشین تحریر اصلاحاتی به وجود آورد. از میان سایر اختراعات توماس ادیسون می توان از دستگاه دیکتافون و دستگاه ذخیره باطری نام برد. گفته می شود توماس ادیسون بیش از یک هزار مورد مختلف اختراع را به ثبت رسانده است که از نظر تعداد واقعاً عجیب و غیرقابل تصور است.

عکس توماس ادیسون

یکی از دلایل این توانایی فوق‌العاده در اختراع و ابداع، آن است که توماس ادیسون در آغاز کار یک آزمایشگاه تحقیقاتی در «منلوپارک» نیوجرسی تأسیس کرد و گروهی از افراد لایق و کارآزموده را به همکاری خود فراخواند. این در واقع نمونه اولیه آزمایشگاه های تحقیقاتی بزرگ بود که از آن پس اغلب صنایع مهم در کنار کارگاه های خود ایجاد کردند. ایجاد یک چنین آزمایشگاه تحقیقاتی مدرن و مجهزی را که در آن بسیاری از افراد به کار گروهی و دسته جمعی مشغول هستند باید یکی از مهمترین اختراعات ادیسون به حساب آورد که البته او نمی توانست آن را به نام خود به ثبت برساند. توماس ادیسون تنها یک مخترع صرف نبود بلکه در زمینه تولید و سازماندهی چندین کمپانی صنعتی کارهای مهمی انجام داد. یکی از مهمترین تشکیلاتی که توماس ادیسون به وجود آورد همان است که امروز به نام شرکت جنرال الکتریک در سراسر دنیا معروف و مشهور شده است.

توماس ادیسون گرچه اصولاً یک دانشمند به معنای خاص کلمه نبود ولی به یک کشف بسیار مهم نیز دست یافت. در سال ۱۸۸۲ کشف کرد که در فضای تقریباً خلأ، الکتریسیته جاری می تواند بین دو سیمی که با یکدیگر تماس ندارند، جریان یابد. این پدیده که از آن به عنوان «اثر ادیسون» یاد می شوند نه تنها از نظر تئوری قابل توجه است بلکه در عمل نیز موارد استفاده فراوانی دارد. با بهره گیری از این پدیده تکمیل و اصلاح لوله های الکترونی عملی شد و ایجاد صنعت الکترونیک ممکن گردید. توماس ادیسون در قسمت اعظم عمر خود از عدم شنوایی شدیدی رنج می برد ولی این معلولیت و ناراحتی با توان بالای او در انجام کارهای سخت و زیاد جبران می شد. ادیسون دوبار ازدواج کرد (همسر اول او در جوانی از دنیا رفت) و از هر ازدواج خود سه فرزند داشت. توماس ادیسون در سال ۱۹۳۱ در «وست ارنج» نیوجرسی درگذشت.

درباره توماس ادیسون

درباره استعداد و توان توماس ادیسون هیچ بحث و جدلی وجود ندارد. همگان بر این نکته اتفاق نظر دارند که او بزرگ ترین نابغه اختراع در تمام دوران ها است. نگاهی به سلسه اختراعات مفید و سودمند او احترام و تحسین همه را برمی انگیزد. گرچه به احتمال زیاد اغلب این اختراعات سی سال بعد توسط دیگران انجام می شد. به هر حال اگر اختراعات توماس ادیسون به صورت تک تک در نظر گرفته شود هیچ‌ کدام آنها از اهمیت قطعی و تعیین‌ کننده‌ ای برخوردار نیست. به عنوان مثال لامپ روشنایی حرارتی توماس ادیسون، با تمام استفاده وسیعی که دارد، چیزی نیست که فرضاً در زندگی نوین جانشینی نداشته باشد در واقع لامپ روشنایی فلورسنت که بر مبنای اصول علمی کاملاً متفاوتی کار می‌ کند به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است و اگر لامپ روشنایی حرارتی اصلاً وجود نداشت زندگی روزمره ما تغییر چندانی نمی‌ کرد.

در واقع قبل از استفاده از روشنایی الکتریکی، شمع چراغ‌ های روغنی و چراغ گاز به طور کلی منابع کافی و رضایت‌ بخش تأمین روشنایی بودند. گرامافون بدون تردید یک اختراع استادانه است ولی هیچ‌ کس نمی تواند ادعا کند که این وسیله به اندازه رادیو، تلویزیون و تلفن در تغییر شکل زندگی روزمره ما مؤثر بوده است. به علاوه در سال های اخیر روش های کاملاً متفاوتی مانند نوارهای ضبط مغناطیسی برای ضبط صدا ابداع شده است. امروز اگر گرامافون و ضبط صوت نبود شاید در زندگی فعلی تفاوت بسیار اندکی احساس می شد. بسیاری از اختراعاتی که توماس ادیسون به نام خود ثبت کرده است در واقع تکمیل و اصلاح ابزارها و وسایلی بوده که دیگران قبلاً اختراع کرده و مورد استفاده نیز قرار داشت. چنین اصلاحاتی با وجود سودمندی فراوانی که دارند نمی تواند در طول تاریخ از اهمیت ویژه ای برخوردار باشند. اما با وجود اینکه هیچ یک از اختراعات توماس ادیسون به تنهایی اهمیت چندانی ندارد نباید این نکته را فراموش کرد که او فقط یک وسیله را اختراع نکرد بلکه بیش از یکهزار اختراع مختلف دارد. به همین دلیل است که من توماس ادیسون را بالاتر از مخترعان مشهوری مانند مارکونی و گراهام بل قرار داده ام.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

 

زندگی نامه با الیزابت هولمز

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

سال ۲۰۱۴ ترانوس (Theranos) کسب‌وکار نوی حوزه‌ی آزمایش خون و بنیانگذارش الیزابت هولمز (Elizabeth Holmes)، روی ابرها سیر می‌کردند. آن زمان ترانوس نمایده‌ی یک ایده‌ی انقلابی از زنی نابغه بود که خودش را استیو جابز مونث معرفی می‌کرد. هولمز جوان‌ترین زن خودساخته‌ی میلیاردر بود و ترانوس یکی از تک‌شاخ‌های کسب‌وکارهای نو در سیلیکون ولی (Silicon Valley) با ارزشی در حدود ۹ میلیارد دلار. ولی قرار بود همه‌ی اینها از دست برود. نواقص و اشکالات فناوری ترانوس و نقش هولمز در پنهان کردن آنها، رو شد.

هولمز از مدیریت شرکت کنارگذاشته شد و متهم شد به کلاهبرداری. شرکت هم مجبور شد آزمایشگاه‌ها و مراکز سنجش خونش را تعطیل کرده و در نهایت فعالیت‌هایش را به کلی متوقف نماید. خانم هولمز و ترانوس موضوع مستند جدیدی از شبکه‌ی HBO هستند به نام «مخترع: سیلیکون ولی در جست‌وجوی خون» (Inventor: Out for Blood in Silicon Valley). در کنار این مستند پیش‌تر کتابی هم به نام «خون آلوده» (Bad Blood) و پادکستی از شبکه‌ی ABC نیز به نام ترک کردن (The Dropout) به این موضوع پرداخته‌اند. الیزابت هولمز سوم فوریه سال ۱۹۸۴ در واشنگتن به دنیا آمد. مادرش در بخش اداری کنگره‌ کار می‌کرد و پدرش پیش از آنکه وارد سازمان‌های دولتی‌ مانند USAID (نمایندگی ایالات متحده برای توسعه بین‌المللی) شود در انران (Enron) مشغول به کار بود. خانواده‌ی هولمز وقتی او هنوز کوچک بود به هیوستون نقل مکان کردند.

 

زندگی نامه با الیزابت هولمز

الیزابت در ۷ سالگی در تلاش برای اختراع ماشین زمان، دفترچه‌ای پر از جزییات مختلف مهندسی طراحی کرده بود. در ۹ سالگی به آشنایانشان می‌گفت که می‌خواهد وقتی بزرگ شد میلیاردر شود. آنها می‌گویند او وقت گفتن این حرف «کاملا مصمم و جدی» بود. هولمز از کودکی به شدت اهل رقابت بود. خیلی وقت‌ها با برادر و پسرعمویش مونوپولی بازی می‌کرد و اصرار داشت بازی را تا آخر ادامه‌ دهند تا او با ساختن خانه‌ها و هتل‌های زیاد برنده شود. وقتی هم خودش می‌باخت عصبانی می‌شد و از اتاق بیرون می‌رفت. اخلاق کاری او در دوران دبیرستان شکل گرفت. بیشتر وقت‌ها تا دیروقت بیدار می‌ماند و درس می‌خواند. به دانش‌آموزی با نمرات درخشان تبدیل شد و حتی کسب و کار خودش را راه انداخت و به مدارس چینی کامپایلر C++ (نرم‌افزاری که کد‌های یک زبان برنامه‌نویسی را به زبان ماشین ترجمه می‌کند) می‌فروخت. در این دوران او به کلاس زبان ماندرین (چینی) رفت و در میانه‌ی دوران دبیرستان توانست پذیرش دوره‌ی تابستانی دانشگاه استنفورد که شامل سفری به پکن می‌شد را بدست آورد.

سپس او تحت اثر پدربزرگِ پدربزرگش کریستین هولمز (Christian Holmes) که یک جراح بود، تصمیم گرفت وارد رشته‌ی پزشکی شود. ولی خیلی زود فهمید که به شدت از سوزن می‌ترسد. بعدها گفت همین ترس در راه‌انداختن ترانوس موثر بوده است. هولمز در استنفورد به تحصیل مهندسی شیمی پرداخت. سال اول دانشجوی ممتاز شد که برایش ۳۰۰۰ دلار بودجه‌ برای یک طرح پژوهشی به همراه داشت. پس از سال اول او تا حدی به این دلیل که زبان ماندرین می‌دانست توانست تابستان را به کارورزی در موسسه ژنوم سنگاپور بگذراند. سال دوم دانشگاه او به یکی از استادانش آقای چنینگ رابرتسون (Channing Robertson) پیشنهاد داد که با یکدیگر شرکتی تاسیس کنند. سپس به کمک او شرکت درمان به موقع (Real-Time Cures) را تاسیس کرد که بعدها اسمش را به ترانوس تغییر داد. کمی بعد خانم هولمز فرم‌های ثبت «دستگاهی پزشکی برای بررسی آنالیت و ارایه دارو» را پر کرد، ایده‌ی او دستگاهی قابل پوشیدن بود که مدیریت ارایه دارو به بیمار را به عهده بگیرد، خون بیمار را تحت نظر بگیرد و دوز دارو را در صورت نیاز متناسب با آن تنظیم کند.

ترم تحصیلی بعد هولمز از استنفورد ترک تحصیل کرد و تمام وقتش را در یک زیرزمین به ترانوس اختصاص داد. نقشه‌ی تجاری ترانوس بر این مبنا شکل گرفته بود که بتوانند دستگاهی بسازند که با استفاده از یک فناوری مختص خودشان با تحلیل مقدار بسیار کمی خون حاصل از سوزن زدن به نوک انگشت، آزمایش‌ خون را انجام دهد. به ادعای هولمز این آزمایش‌ها می‌توانستند بیماری‌هایی مثل سرطان یا مشکلاتی مانند کلسترول بالا را شناسایی کنند. او در این زمان موفق شد از سرمایه‌گذاران برجسته‌ای مانند بنیانگذار اوراکل (Oracle) لری الیسون (Larry Ellison) و تیم دراپر(Tim Draper) که پدر یکی از دوستان دوران کودکی‌اش بود و بنیانگذار مشهور شرکت وی سی (VC)‌ دراپر فیشر جروستون (Draper Fisher Jurvetson)، سرمایه جذب کند. ترانوس بیش از ۷۰۰ میلیون دلار پول جذب کرد و دراپر نیز همواره از هولمز پشتیبانی می‌کرد. خانم هولمز به شرطی از سرمایه‌گذاران پول می‌گرفت که موافقت کنند او چگونگی کارکرد فنی دستگاه‌های ترانوس را برایشان فاش نسازد. همچنین باید موافقت می‌کردند که او خودش حرف آخر را در همه‌ی کارهای مربوط به شرکت بزند.

 

 استیو جابز الگوی الیزابت هلمز

این اصرار بیش از حد روی رازداری و امنیت در همه‌ی امور ترانوس دیده می‌شد. در ده سال اول ترانوس چراغ‌خاموش عمل می‌کرد. او حتی سه کارمند سابق ترانوس را به ادعای نقض توافق‌نامه‌های رازداری شرکت به دادگاه کشید. نظرات خانم هولمز در مورد رازداری و چگونگی اداره‌ی یک شرکت از قهرمان او در سیلیکون ولی یعنی مدیر سابق اپل استیو جابز الهام گرفته شده بودند. هولمز هم مانند جابز پیرهن‌های یقه‌دار سیاه می‌پوشید، از مبلمان مورد علاقه‌ی او در دفترش استفاده می‌کرد و مثل جابز هرگز به تعطیلات نمی‌رفت. حتی صدای بم و عمیق هولمز هم ممکن است بخشی از این تصویر به دقت ساخته شده باشد که قرار بود به او کمک کند در دنیای مردانه‌ی تجارت جایگاهی دست و پا کند. در پادکستی که شبکه‌ی ABC در مورد خانم هولمز ساخته بعضی از کارمندان سابق ترانوس ادعا کرده‌اند که گاهی بویِژه بعد از نوشیدن، مدیر اجرایی ترانوس از «شخصیتش خارج می‌شده» و با صدایی نازک‌تر صحبت می‌کرده است. خانم هولمز رئیس سخت‌گیری بود و توقع داشت کارمندانش هم مانند خودش سخت کار کنند. او از دستیارانش می‌خواست ساعت ورود و خروج هر روز کارمندان را کنترل کنند و حتی برای تشویق کارمندان به ساعت‌های کاری طولانی‌تر هر شب در حدود ساعت ۸ در شرکت شام داده می‌شد. الیزابت هولمز کمی پس از ترک تحصیل از استنفورد با سانی بالوانی (Sunny Balwani) که سال بالایی او در دانشگاه بود آشنا شد. بعدتر بالوانی به نفر دوم ترانوس تبدیل شد. این دو در نهایت در سال ۲۰۱۶ وقتی هولمز بالوانی را از شرکت بیرون کرد از هم جدا شدند.

سال ۲۰۰۸ هیات مدیره‌ی ترانوس تصمیم گرفته‌ بودند الیزابت هولمز را از سمت مدیر اجرایی برکنار کنند و فردی با تجربه‌ی بیشتر را به جای او بگذارند. اما او موفق شد در جلسه‌ای دو ساعته آنها را متقاعد کند و مقامش را از دست ندهد. بعدتر وقتی ترانوس در میلیون‌ها دلار سرمایه‌ غرق می‌شد، هولمز توجه رسانه‌های حوزه‌ی فناوری را به خودش جلب کرد. تصویرش روی جلد مجله‌های فورچون (Fortune)‌ و فوربز (Forbes) چاپ شد، سخرانی تد (TED Talk) ایراد کرد و در نشست‌های گفت‌وگویی با حضور بیل کلینتون و جک ما (Jack Ma) ‌بنیانگذار علی‌بابا شرکت کرد. زمانی در همین دوره بود که الیزابت هولمز تبدیل شد به جوان‌ترین زن میلیارد خود‌ساخته با ثروتی در حدود ۴.۵ میلیارد دلار. او وسواس شدیدی در مورد امنیت داشت. هر کس از ساختمان مرکزی شرکت بازدید می‌کرد باید پیش از ورود قرارداد رازداری امضا می‌کرد و مامورین حراست شرکت بازدیدکنندگان را همه‌جا همراهی می‌کردند، حتی تا سرویس‌های بهداشتی. او تعدادی محافظ برای خودش استخدام کرده بود که در آئودی سیاهش او را همراهی می‌کردند و برایش اسم رمز «عقاب یک» را انتخاب کرده بودند. شیشه‌های دفتر کارش هم ضدگلوله بودند. تقریبا در همین زمان سوالاتی در مورد فناوری مورد استفاده در ترانوس مطرح می‌شد. یان گیبونز (Ian Gibbons) دانشمند ارشد ترانوس و یکی از اولین کارمندان این شرکت به هولمز هشدار داد که دستگاه‌های آزمایش آنها هنوز آماده‌ی استفاده‌ی عموم نیستند و جواب‌های نادقیقی می‌دهند. دانشمندانی بیرون از ترانوس هم نگرانی‌های مشابهی در مورد این شرکت ابراز می‌کردند.

اگوست ۲۰۱۵ سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) تحقیقاتی را در مورد ترانوس آغاز کرد. همچنین نهادهای مسئول کنترل آزمایشگاه‌ها خطاهای بزرگی در نتایج آزمایش‌های ترانوس روی بیمارها پیدا کردند. اکتبر ۲۰۱۵ خبرنگار وال‌استریت ژورنال جان کریرو (John Carreyrou) نتیجه‌ی تحقیقاتش در مورد مشکلات فناوری ترانوس را منتشر کرد. این گزارش آغاز سقوط ترانوس بود. کریرو متوجه شده بود که دستگاه‌های آزمایش ترانوس که اسم آنها را ادیسون (Edison) گذاشته بودند نتایج دقیقی نمی‌دهند برای همین ترانوس نمونه‌های خون را با دستگاه‌های معمول آزمایش خون شرکت‌های دیگر آزمایش می‌کند. هولمز کمی پس از انتشار این گزارش در مصاحبه با CNBC از خودش و ترانوس دفاع کرد و گفت: «این اتفاقیه که وقتی شما برای تغییر دنیا کار می‌کنید، می‌افته. اول اونا می‌گن شما دیوانه‌اید. بعد با شما می‌جنگن و بعد ناگهان دنیا تغییر می‌کنه.»

سال ۲۰۱۶ هولمز به مدت دو سال از حضور در صنعت آزمایشگاهی محروم شد و ترانوس هم فعالیت آزمایشگاه‌ها و مراکز درمانی‌اش را متوقف کرد. در سال ۲۰۱۸ هولمز و بالوانی به کلاهبرداری وسیع متهم شدند. هولمز موافقت کرد از اداره‌ی مالی و حق رای‌اش درهیات مدیره‌ی شرکت کناره‌گیری کند، جریمه‌ای ۵۰۰ هزار دلاری بپردازد و ۱۸.۹ میلیون دلار سهام ترانوس را بازپس دهد. البته با وجود این اتهامات او توانست همچنان مدیر اجرایی ترانوس باقی بماند. شرکت در معرض ورشکستگی بود و هولمز مجبور شد از سرمایه‌گذاران تقاضای پول بیشتری کند. او البته برای آنها نوشت: «در شرایط فعلی این تقاضای راحتی نیست.» ژوئن ۲۰۱۸ نهایتا ترانوس اعلام کرد که هولمز از مقام مدیریت اجرایی شرکت کنار رفته است. همان روز دادگستری ایالات متحده اعلام کرد که هولمز و بالوانی به اتهام ۹ مورد کلاه‌برداری و دو مورد توطئه برای کلاه‌برداری محاکمه می‌شوند. سپتامبر ۲۰۱۸ ترانوس ایمیلی به سهامداران ارسال کرد و اعلام کرد که شرکت تعطیل می‌شود و قرار است در ماه‌های آتی با باقی‌مانده‌ی اموالش بخشی از پول‌های طلبکاران را پرداخت نماید.

به تازگی گزارش شده است که الیزابت هولمز با بیلی اونز (Billy Evans) وارث شرکت گروه هتل‌های اونز نامزد کرده است. گفته می‌شود این دو در عکس‌های اینستاگرام یکدیگر حضور دارند و در آپارتمانی مجلل در سان‌فرانسیسکو زندگی می‌کنند. خانم هولمز و آقای بالوانی اتهاماتشان در دادگاه را نپذیرفتند و قرار است محاکمه‌ی آنها به‌زودی برگزار شود. به گفته‌ی نمایندگان دولت هرکدام از این دو در صورت گناهکار شناخته شدن ممکن است به تا ۲۰ سال زندان و ۲۵۰ هزار دلار جریمه علاوه بر بازپرداخت بدهی‌ها محکوم شوند.

منبع: پادکست چنل بی

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

 

زندگی نامه جان پل دوجوریا

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

جان پل دوجوریا یکی از بنیانگذاران مطرح شرکت جان پل میشل سیستمز است که امروزه یکی از مشهورترین شرکت های تولید محصولات بهداشتی و مراقبت از مو به حساب می آید و سالیانه چیزی حدود ۹۰۰ میلیون دلار درآمد دارد. همچنین در اختیار داشتن ۴ میلیارد دلار سرمایه خالص به آن ها این امکان را داده که فعالیت های دیگری را نیز انجام دهند. بسیاری از افراد بر این عقیده اند که زندگی جان پل دوجوریا می تواند به عنوان نمونه فوق العاده ای از یک فرد که موفق شد از هیچ به همه چیز برسد، در کتاب درسی دانش آموزان قرار بگیرد، تا آن ها هم از تجربیات و گفته های او بهره بگیرند. در واقع جان توانست در عرض بیست سال از یک بی خانمان به یک میلیاردر تبدیل شود. و همین طور جوایز بسیار زیادی در راه کمک به خیریه های مختلف و سرمایه گذاری بر روی ایده های جدید و نوین دریافت نماید. مطمئنا آگاهی از داستان زندگی چنین افرادی، انگیزه ای تازه در شما به وجود خواهد آورد. دوستان عزیز سایت پرورش افکار برای آشنایی بیشتر و کسب اطلاع از زندگی نامه جان پل دوجوریا این میلیاردر خود ساخته در ادامه این مقاله با ما همراه باشید.

دوران کودکی و نوجوانی جان پل دوجوریا

جان پل دوجوریا در ۱۳ آوریل ۱۹۴۴ در لس آنجلس در ایالت کالیفرنیا چشم به جهان گشود، پدرش یک مهاجر ایتالیایی و مادرش یک مهاجر یونانی تبار بود که وقتی جان پل تنها دو سال سن داشت از یکدیگر جدا شدند. جان تا سن ۹ سالگی همراه با برادرش زندگی می کرد و برای تامین مخارج زندگی شروع به فروشندگی کارت های کریسمس و روزنامه نمود. این دو برادر برای این که بتوانند روزنامه ها را به درب منزل مشتریان برسانند، ساعت ۳ صبح از خواب بیدار می شدند و زمانی که مادر آن ها نتوانست از پس مخارج زندگی آن ها بربیاید، آن ها را به پرورشگاه سپرد. اکثر کسانی که در دسته های خیابانی شرق لس آنجلس حضور داشتند، جان پل دوجوریا را می شناختند، زیرا بیشتر دوران نوجوانی وی در این خیابان ها سپری شده بود و زمانی که معلمش به او گفت که در آینده به هیچ جایی نخواهد رسید، با تمام وجود تصمیم گرفت تا زندگی اش را دستخوش تغییراتی کند.

در واقع آن گفته معلم جان را می توان نقطه عطف زندگی او دانست. زیرا پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان به مدت دو سال در نیروی دریایی آمریکا مشغول به فعالیت شد و پس از آن نیز کارهای مختلفی از جمله سرایداری، لوله کشی گاز و … را تجربه کرد. او به قدری مغرور بود که هیچ وقت تمایلی به دراز کردن دست خود برای کمک خواستن به سمت کسی را نداشت و ناگهان متوجه شد که به فردی بی خانمان تبدیل شده است که برای به دست آوردن مقدار اندکی پول و غذا مجبور به فروختن قوطی های نوشابه و کنسرو شده است. جالب است بدانید که جان پل دوجوریا حتی مدتی را در ماشین زندگی کرد و شب ها در آن خوابید. اما این مسئله اصلا اهمیت ندارد که او تا چه اندازه سختی را تحمل کرده است؛ زیرا با وجود تمام سختی ها او بالاخره توانست آن ها را پشت سر بگذارد و به جایگاه مناسبی در زندگی دست پیدا کند و این مسئله زمانی که او در جایگاه بازاریابی اولیه تایمز استخدام شد، به وضوح قابل رویت بود.

آغاز فعالیت حرفه ای جان پل دوجوریا

در واقع می توان این مسئله را این گونه بیان کرد که زندگی جان پل دوجوریا زمانی دستخوش تغییرات شد که او به عنوان یکی از بازاریاب های مجله تایمز مشغول به فعالیت شد. زیرا پس از مدتی توانست به یکی از پست های مدیریتی این مجله دست پیدا کند و در نهایت به استخدام یکی از تخصصی ترین شرکت های تولید محصولات سالن های آرایشگاهی آمریکا درآید. هر چند که فعالیت او به دلیل مخالفت با استراتژی های کسب و کار در این شرکت زیاد طولانی نشد، اما او توانست تجارت بسیار خوبی را کسب نماید و در سال ۱۹۸۰ همراه با دوستش پل میشل که یکی تاثیرگذارترین طراحان موی آمریکا محسوب می شد، شرکتی را با نام جان پل میشل سیستمز با دریافت وامی به ارزش ۷۵۰ دلار تاسیس نماید. آن ها لوسیون ها و مجموعه های مخصوص مو خود را تولید کردند که انقلاب بسیار بزرگی برای مدل دادن به موها به حساب می آمد. آن ها برای فروش محصولات خود استراتژی جالبی را انتخاب کرده بودند، به این صورت که دوجوریا و میشل به آرایشگاه های مختلف مراجعه می کردند و با نشان دادن محصولات خود، آن ها را به صورت رایگان در آرایشگاه به نمایش در آورده و امتحان می کردند.

هر چند پل میشل عمر طولانی نداشت، اما پس از مرگش پسرش خیلی زود توانست با تلاش خستگی ناپذیر خود جایگاه ویژه ای را در بین همکاران به دست آورد و به گونه ای به فعالیت خود ادامه دهد که علاوه بر خالی نبودن جای پدرش، بیش از ۹۰ محصول مراقبت از مو را در این شرکت به تولید برساند که هم اکنون در بیش از ۹۰ هزار آرایشگاه در آمریکا و همچنین ۴۵ کشور در دنیا به فروش می رسد و سالیانه چیزی حدود ۹۰۰ میلیون دلار سودآوری دارد.نکته جالب در رابطه با این شرکت این است که آن ها جزو اولین شرکت هایی هستند که آزمایشات خود را بر روی حیوانات انجام نمی دهد و مواد گیاهی مورد نیاز برای تولید محصولات خود را از مزرعه این شرکت که در هاوایی واقع می باشد، فراهم می آورند. لازم به ذکر است که فعالیت های این مزرعه نیز وابسته به انرژی خورشیدی است. اگر به سابقه شرکت دوجوریا پل میشل سیستمز دقت داشته باشید، متوجه خواهید شد که دوجوریا همواره از انرژی های جایگزین و پاک حمایت کرده است و سرمایه گذاری کلانی در ساخت اولین پالایشگاه دوستدار محیط زیست جهان در تونس انجام داده است. وی همچنین در تامین بودجه تحقیقات و توسعه خودروهای خورشیدی نیز فعالیت های گسترده ای را انجام داده است.

زندگی خصوصی جان پل دوجوریا

به طور کلی جان پل دوجوریا، کودکی و نوجوانی و حتی جوانی بسیار سختی را پشت سر گذاشته است، اما پس از پایان تمام سختی ها به این واقعیت رسیده که زندگی می تواند آسان تر و سالم تر از گذشته پیش برود. از همین رو فعالیت های گسترده ای در حمایت از بیماران، افراد بی خانمان، کودکان کار و همچنین نجات حیوانات، احیای جنگل ها و محیط زیست انجام داده و جوایز بسیار ارزشمندی را نیز در این راستا دریافت نموده است.

منبع: پرورش افکار

 

آیا تعداد فالوور در رونق کسب و کار تاثیر می گذارد؟

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

تاثیر تعداد فالوور در کسب و کار شما چقدر است؟ آیا تعداد فالوور شبکه های اجتماعی می تواند باعث رونق کسب و کار ما شود؟ چطور آمار فالوورهای خود را بالا ببریم؟ چطور در در بستر فضای دیجیتال وارد شویم؟

آیا تعداد فالوور در رونق کسب و کار تاثیر می گذارد؟

بعد از اینکه ویروس کرونا باعث رونق بیشتر کسب و کارهای مجازی شد خیلی از بازارهای سنتی به فکر فعال کردن بخش دیجیتال خود افتاده اند؛ آنها به اهمیت این موضوع پی برده اند که در سایه استفاده از ابزارهای نوین بازاریابی دیجیتال بهتر می توانند کسب درآمد کنند و حتی سهم بازار جدیدی را برای خود بسازند. طبیعی است که در این دوران گذار، دلالان پیج و فالوور بازار خوبی داشته باشند و بتوانند از این آب گل آلود خوب ماهی بگیرند.

چند روز پیش یکی از این همین دلالان پیچ و فالوور بهم پیام داد و گفت: “محتواهایی که تولید می کنید خیلی عالی است ولی حیف که فالوورهایتان کم است! و من پیشنهاد می کنم مثل سایر رقبایتان یا فالوور بخرید و یا اینکه یک پیج آماده خریداری کنید!” مذاکره را ادامه دادم تا به جاهای جالبی رسیدیم و تازه فهمیدم در بازار چه خبرها که نیست!

اسم یکی سری از مشتری هایش را که می گفت واقعا تعجب کردم که برای معروف شدن چه ها نکرده اند این دوستان! خرید فالوور فقط برای بهتر دیده شدن! می گفت: “پیج فلان مشاور را ما فروختیم که الان ۳۰۰ کا فالوور داره و یا فلان کارخانه و فلان شرکت و … ” در انتها بعد از کلی بازار گرمی قرار شد که من نظرم را برای خرید فالوور و یا پیج جدید با ۳۰۰ کا ممبر، اونم به قیمت ۲۰ میلیون تومان اعلام کنم که با جواب منفی رو به رو شد (:

لطفا به اعداد بالای پیج هایتان توجه نکنید و همش حواستون به این نباشد که چند نفر دنبالتان می کنند! چرا که اساسا تعداد فالوور و لایک و سین و غیره در کسب و کارهای صنعتی و تخصصی جایگاهی حیاتی ندارد و لازم نیست ما خودمان را به در و دیوار بزنیم تا دیده شویم بلکه با کمی هوشیاری و تولید محتوای فاخر مخاطب خودش ما را پیدا می کند. قرار نیست ما کار شومن ها را انجام بدهیم و با شانتاژ بازی و جو دادن مشتری را جذب کنیم؟!

حواسمان به کار خودمان باشد و از تولید محتوای تخصصی جا نمانیم و همیشه خود را آن گونه که هستیم نشان دهیم! خلاصه اینکه می شود شهرت، برند، و معروفیت را با پول خرید! می شود یک شبه بشویم شاخ اینستاگرام و تلگرام در حوزه کاری خودمان! و یا حتی بشویم بنیانگذار فلان رشته و پدر فلان موضوع! اما امکان دارد همه این ها برایمان پول نشود و به قول یکی از دوستان فقط می شود لوح افتخار! باید بدانیم مخاطب ما کیست؟ و نیازش چیست؟ و برای جامعه هدف خود تولید محتوا کنیم؛ وقتی خوب سفره آرایی کنیم مشتری ها خودشان می آیند سر سفره و می شوند مشتری وفادار.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

 

تبلیغات چریکی چیست؟

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

تبلیغات چریکی چیست؟

در تبلیغات چریکی به دنبال راهکارهای نوآورانه و بدیع تبلیغاتی با کمترین هزینه و بالاترین ضریب نفوذ هستیم؛ در این شیوه از تبلیغات به جای هزینه های سنگین طراحی و شخصیت پردازی، بین مردم می رویم و سعی می کنیم برای چند ثانیه حواس آنها را به خود جلب کنیم! نمونه های زیادی از این الگو در جهان استفاده شده است؛ در این بین تبلیغات چریکی شبکه تلویزیونی TNT بلژیک مثال خوبی است.

جالب است که خدمتتان عرض کنم تبلیغات چریکی اولین بار توسط آقای لوینسون در سال ۱۹۸۴ به جهان معرفی شد و او خاطر نشان کرد که استفاده از روش های خسته کننده قدیمی دیگر نمی تواند برند شما را در ذهن مخاطب حک کند و دیگر نوبت یک خلق ایده جدید است. اگر بخواهم تبلیغات چریکی را در یک جمله خلاصه کنم باید بگویم که در این نوع از تبلیغات ما به دنبال شگفت زده کردن مخاطب خود هستیم تا یک WOW بگوید و بعد از آن خاطره خود را به همه بگوید!

برای خاص بودن باید متفاوت فکر کردن را تمرین کنیم!

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

 

آیا بدهکارنبودن واقعا خوب است؟

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

در چند سال اخیر خیلی شاهد این موضوع بودیم که برخی رسانه های داخلی روی این امر تاکید داشتند که دولت باید تلاش کند بدهی های خارجیش را کمتر کند! و از طرفی دیگر، دولت هم با افتخار اعلام می کند که بدهی های خارجیش نسبت به دولت های قبل بصورت چشم گیری کاهش پیدا کرده است. اما یک سوال:

آیا بدهکارنبودن واقعا خوب است؟

یکی از جذابیت های اقتصاد کلان این است که می شود یک موضوع را از ابعاد مختلف بررسی کرد و لزوما تحلیل یک اقتصاددان نمی تواند درست باشد؛ چرا که تحلیل گر مجبور است برای پیش بینی آینده اقتصاد، یک سری مولفه ها را نادیده بگیرد و یا حداقل ثابت فرض کند که این خود یک نقطه ضعف است؛ به نظر بنده بر خلاف نظر بعضی از بزرگواران تحلیلگر اقتصادی کاهش سطح بدهی خارجی یک کشور امر مثبتی محسوب نمی شود!

همیشه بدهی داشتن بد نیست! چرا که این خود یک شاخص است! شاخص اعتبار داشتن در دنیا! برخی کشورهای دنیای علی رغم اینکه در جایگاه ویژه ای قرار دارند ولی بدهی های سنگینی نیز دارند! واقعا چرا؟ بدهی داشتن یک کشور در دنیای اقتصاد باز، به معنی اعتبار داشتن یک کشور است و اینکه آن کشور اقتصادی پویا دارد و توانسته سرمایه گذاران زیادی را به خود جذب کند؛ برخی مواقع بدهی های منطقی و معقول و متناسب با GDP یک کشور می تواند بازگو کننده قدرت اقتصادی و جریان تولید ثروت در آن کشور باشد!

اینکه با افتخار بگوییم ما بدهی خارجی نداریم به نظر بنده می تواند یک نقطه ضعف باشد نه قوت! چرا که اصولا نداشتن بدهی خارجی یک امر منفی در عرف بین الملل حساب می شود نه مثبت؛ بگذارید یک مثال بزنم؛ صندوق بین المللی پول به یک کشور در حال توسعه وام می دهد تا در پروژه های زیر ساختیش سرمایه گذاری کند و از طریق سودهای بلند مدتی که بدست می آورد اقساطش را پرداخت کند. بدهکار بودن کشور به معنی درگیر شدن سرمایه طرف خارجی در داخل کشور است و چه بسا سرمایه گذار خارجی نیز تلاش کند تا کشور تحریم شده زودتر از معرکه خلاص شود.

با همین استدلال می توان به میزان سرمایه گذاری های خارجی در سال های ۹۷ و ۹۸ نگاه کرد و دید که چقدر کشورهای خارجی ترغیب شده اند پول و سرمایه خودشان را در کشور ما بیاورند. اگر شما هم جای آنها بودید به راحتی در پروژه ای که هیچ کس سرمایه گذاری نکرده، ریسک کرده و سرمایه گذاری می کردید و یا به بیان دیگر به آن پروژه وام می دادید؟

آیا بدهکارنبودن واقعا خوب است؟مرکز آمار

پس می توان نتیجه گرفت بدهکار بودن هم همیشه بد نیست! طبق گزارش مرکز آمار ایران، میزان سرمایه‌گذاری مصوب خارجی در کشور از سال ۹۵ تاکنون روندی نزولی داشته به طوری که از حدود ۵ میلیارد دلار در سال ۹۵ به حدود یک میلیارد دلار در سال ۹۸ کاهش پیدا کرده است. البته این شاخص مربوط به سرمایه‌گذاری مصوب است و با شاخص سرمایه‌گذاری محقق شده تفاوت دارد، چرا که بسیاری از مصوبات به دلایل مختلف به مرحله اجرا نمی‌رسند. مرکز آمار درباره سرمایه‌گذاری محقق شده، آماری ارائه نکرده است یعنی می تواند میزان سرمایه گذاری سال ۹۸ یک میلیارد دلار هم نباشد!

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

 

تحلیل بازار نفت در ابتدای سال ۱۳۹۹

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

بحران کرونا همچنان در جهان می تازد و اثر خود را بر بازارهای جهانی می گذارد. امروز آخرین قیمت هر بشکه نفت سنگین ایران در بازارهای جهانی را بررسی می کردم که به دلیل شرایط موجود و دورنمای رکود سنگین اقتصادی ناشی از آن قیمت هر بشکه نفت ایران را در تاریخ ۱۲ فروردین به زیر ۱۵ دلار رساند.

تحلیل بازار نفت در ابتدای سال ۱۳۹۹

با توجه به این شرایط و همچنین عدم ثبات کوتاه مدت باید به موارد زیر بیشتر توجه کنیم:

  1. علی رغم سهم پایین درآمد حاصل از فروش نفت از کل درآمدهای دولت در بودجه سال ۱۳۹۹، قیمت هر بشکه نفت در بودجه امسال به ازای هر بشکه ۵۰ دلار بسته شده است که تا این لحظه محقق نشده.
  2. بر اساس نظر کارشناسان بهای تمام شده تولید هر بشکه نفت ایران بین ۱۰ تا ۱۲ دلار هزینه دارد و اگر شرایط به همین روال پیش برود فروش نفت کشور توجیه اقتصادی ندارد.
  3. از طرفی دیگر با توجه به کاهش یارانه‌های کمر شکن پرداختی دولت بر روی بنزین در مدت اخیر و همچنین کاهش احتمالی قیمت واردات بخشی از کالاها در سال ۹۹ دور از انتظار نیست.
  4. دولت به درآمد حاصل از مالیات دل بسته بود که با توجه به تعطیلی بسیاری از واحد های صنفی و حجم پول در گردش و همچنین شرایط پیش رو نباید امیدی زیادی به این بخش هم داشته باشد.

نمی خواستم با ذکر مولفه های بالا نا امید شوید ولی با توجه به سوالات دوستان از بابت تحلیل بازار نفت و تدوین یک برنامه استراتژیک بازاریابی برای واحد های صنعتی در سال ۹۹ این متن را نوشتم؛ به هر حال این شرایط هم پایان می پذیرد و پیروز آن کسی است که بتواند با تحلیل درست بهترین تصمیم را بگیرد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

 

بیماری هلندی چیست؟

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

می خواهم امروز شما را با یک بیماری مهلک تر از کرونا آشنا کنم که باید با همکاری و تلاش آن را کنترل کنیم!

اولین بار در کشور هلند کشف شد؛ این بیماری مثل کرونا است و در صورتی که به آن توجه نکنیم می تواند به سرعت منتشر شود و خیلی ها را آلوده کند! می تواند منجر به فقر مطلق یک عده کثیری از مردم جامعه شود! بیماری هلندی یا همان Dutch disease یک مفهوم اقتصادی است که رابطهٔ بین بهره‌برداری بی‌رویه از منابع طبیعی همچون نفت و رکود در بخش صنعت را توضیح می دهد.

بیماری هلندی چیست؟ و آیا ما دچار این بیماری هستیم؟

چند سال است که در بین صاحب نظران اقتصادی کشور به این موضوع اشاره می شود که یکی از دلایل عدم توفیق ما در بحث اقتصادی دچار شدن کشور به بیماری هلندی است؛ حال این بیماری چیست؟ و علائمش چیست؟ و آیا واقعا ما به آن دچاریم؟ به بیان ساده و روان این بیماری زمانی رخ می دهد که درآمدهای یک کشور بر اثر عوامل فصلی به صورت تصاعدی و ناگهانی افزایش ‌یابد و دولت به عنوان متولی امور اقتصادی کشور، به تصور دائمی بودن این درآمدها آن را در جامعه تزریق کند.

این بالا رفتن حجم پول در جامعه باعث افزایش درآمد مردم می شود و در ادامه وقتی فرد وضعش خوبتر شود به تبع تقاضایش نسبت به قبل افزایش می یابد. اگر این افزایش تقاضا به صورت جهشی و مدیریت نشده انجام شود، عرضه کالا و خدمات جوابگوی تقاضای درخواست شده را نخواهد داشت و تعادل عرضه و تقاضا بر هم می‌خورد و در نتیجه قیمت‌ها افزایش می‌یابد. بیماری هلندی از زمانی رخ می دهد که دولت نقش خود را به خوبی ایفا نکند و نتواند این پول باد آورده که از فروش نفت، طلا، مس و یا هر سرمایه ای از کشور را به خوبی مدیریت کند.

در ابتدا امر سعی می کند برای پایین نگه داشتن قیمت ها متوسل به افزایش تولید شود که به احتمال زیاد نا کام می ماند چون سطح تقاضا خیلی بیشتر از توان تولید کشور خواهد بود و در ادامه دست به دامن واردات می شود تا تورم حاصل از افزایش سطح عمومی قیمت ها را کنترل کند که در این مرحله موفقیت کوتاه مدت نائل می شود. ولی کمی بعدتر وقتی به پشت سرش نگاه می کند با انبوهی از کارخانه های رنگارنگ داخلی مواجه می شود که در مواجه با کالای وارد شده به دلیل هزینه تمام شده بالاتر برشکست شده اند.

در ادامه به محض اینکه این دوران سپری شود و یا منبع درآمد به هر دلیلی قطع شود کشور فلج می شود. تصور کنید منبع درآمد کشور از فروش نفت و یا هر ماده خام و یا هر محصول نهایی باشد و به واسطه تحریم و یا کرونا نتواند درآمد سابق را به جامعه تزریق کند چه اتفاقی می افتد؟ قیمت هایی که تا قبل از این به واسطه واردات کالای مشابه و تعادل در بازار تنظیم شده بود به سرعت بالا می رود آن هم با مدل فاکتوریلی!

از طرفی دیگر همان طور که گفته شد به واسطه سیاست های غلط دولت در دوران بیماری هلندی به واسطه واردات سنگین، بسیاری از واحد های تولیدی فلج شده اند و توان پاسخگویی به این حجم بالای تقاضا را ندارند در نتیجه در این شرایط کشور اعلام بر شکستگی می کند! حالا با این همه صغری و کبری چیدن ها آخرش چه می شود؟ چطور بیماری هلندی را می شود خوب کرد؟

جواب به این سوال بستگی به دولت، تصمیم گیران اقتصادی و همچنین همت واحد های تولیدی دارد که چطور از پس این داستان بر بیایند. به نظر می رسد در دوران کنونی، که کشور با کاهش فروش نفت، تحریم های کمر شکن و کرونا رو به رو است بهترین شرایط برای تبدیل کردن این تهدیدات به فرصت هاست. باید با تحمل یک دوره ریاضت اقتصادی، تلاش و پشت کار، اونم به مدل ژاپنی، دوره جدیدی را در اقتصاد برای کشور رقم بزنیم و بتوانیم بعد از ۴۶ سال درگیری با این بیماری مهلک از دستش رهایی یابیم.

 

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

 

نرخ تورم سال ۹۸ رکوردار ۲۴ سال اخیر شد؟

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

نرخ تورم در سال ۹۸ رکورد تورم در ۲۴ سال گذشته را شکست؛ بانک مرکزی به تازگی نرخ تورم سال های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ را به ترتیب ۳۱.۲ درصد و ۴۱.۲ درصد اعلام کردبراساس این آمار، نرخ تورم سال گذشته، بالاترین نرخ تورم سالیانه کشور بعد از سال ۱۳۷۴، در طول ۴۰ سال اخیر بوده است.

  •  آقای بازاریاب = بازاریابی صنعتی
    موسسه تحقیقاتی ایده = تحقیقات بازار

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده

شیوه تبلیغاتی نایک در اینستاگرام چگونه است؟

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

یکی از اشتباهات رایج دوستانی که قصد اجرای یک کمپین تبلیغاتی دارند این است که می خواهند خواص باشند و همه جامعه هدفشان آنها را ببینند! در جلسات مشاوره برندینگ و بازاریابی صنعتی، با این موضوع زیاد مواجه می شوم که دوستان می گویند ما می خواهیم خاص باشیم و به ما یک برنامه پروموشن خاص بده تا همیشه تو ذهن مخاطب هدفمون بمونیم! بعد از ساعت ها توضیح در مورد بهترین ابزار پروموشن مجاب میشن که استفاده از روش های سنتی تبلیغات لزوما نمی تونه منجر به موفقیت و افزایش فروششون بشه!

شیوه تبلیغاتی نایک در اینستاگرام چگونه است؟

ممکنه برای جا انداختن برندتون کلی هزینه کنید ولی به اندازه یک الی ۲ درصد بیشتر توفیق حاصل نشه! واقعا چرا؟ جالب است خدمتتون عرض کنم بیش از ۲۱ روش تبلیغاتی مختلف وجود داره که می تونید برندتون رو تو بازار صنعتی جا بندازین؛ یکی از آنها استفاده از شبکه های اجتماعی هست! اما چطور در این حوزه فعالیت کنیم تا بهتر دیده بشیم؟ پیشنهاد می کنم به صفحات برندهای ایرانی رجوع کنید؛ پر شده از اسم محصول، لوح افتخار و …. آیا این محتواها می تونه مشتری رو تو صفحه پیج ما نگه داره!

در اینجا براتون یک مثال آوردم؛ امروز پیج نایک رو می دیدم و اینکه شیوه تبلیغاتی نایک در اینستاگرام چگونه است؟ در صفحه برند ورزشی نایک، محتوایی که محصول خاصی را نشان بدهد نمی‌بینید و به جای نشان دادن محصولات متنوعش و یا ذکر قیمت و پروموشن، کمپین فروش و غیره با ذکر داستان های کوتاهی مواجه می شوید که به راحتی یا خودتون رو در یک جایی از اون داستان پیدا می کنید و یا اینکه به یکی از اون آرزوهای تاریخیتون یک تلنگر می زنه!

از صفحه نایک با گوشیم یک فیلم کوتاه گرفتم تا شاهد گفته هام باشه و ببینید چطور این پیج ۱۰۷ میلیون نفری با مخاطب خودش در سر تا سر جهان ارتباط برقرار می کنه! شیوه تبلیغاتی نایک در اینستاگرام با خیلی از پیج های واحد های صنعتی ما فرق می کنه و فرقش هم در اینه که اونا از ما جلوترن و به این رسیدن که مخاطبشون محتوا می خواد و در کنارش محصول رو هم شاید خرید! استفاده از روش تبلیغاتی نایک در اینستاگرام بدون‌ شَک در کوتاه مدت جواب نخواهد داد! اما قطعا در بلند مدت ارتباطی عمیق و پایدار با مخاطبش بر قرار می کند.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

 

شماره تماس جهت مشاوره!