مساله و مشکلی که در تصمیم گیری های تصمیم گیرندگان تحقیقات بازاریابی مطرح می شود باید با مساله تحقیقات بازاریابی ارتباط برقرار کند. به عبارت دیگر این مسائل باید قابلیت تبدیل به مساله تحقیقات بازاریابی را داشته باشند در غیر اینصورت؛ نمی توان امیدوار بود که مساله و مشکل حل خواهد شد، زیرا هدف از انجام تحقیقات بازار این است که بتوان مشکل هایی را که تصمیم گیرندگان با آن روبرو هستند را از روش پژوهش حل و فصل کرد بنابر این؛ هر محققی باید تمام تلاش خود را انجام دهد تا بتواند به درستی تبدیل مسئله تصمیم گیری را به مسئله تحقیقات انجام دهد.
به نمونه های زیر دقت کنید تا بتوانید الگوی ذهنی مناسبی در این زمینه داشته باشید…
ممکن است مساله تصمیم گیری برای تصمیم گیرندگان بهبود بسته بندی های محصولی جدید باشد این مساله باید بتواند به درستی به مسئله تحقیقات بازاریابی تبدیل شود. به همین علت برای این کار می توانید در تحقیقات بازاریابی خود به ارزشیابی، طرح های مختلف بسته بندی بپردازید. در برخی مواقع مساله تصمیم گیری افزایش نفوذ در بازار از طریق گشایش فروشگاه های جدید است. این مساله می تواند از طریق ارزشیابی مناطق پرمشتری به مساله تحقیقاتی تبدیل شود. این احتمال وجود دارد که تصمیم گیرندگان با افزایش رفت و آمد به مغازه مشکل داشته باشند و تمایل داشته باشند میزان کنونی این رفت و آمد ها را افزایش دهند برای تبدیل شدن این مساله تصمیم گیری به مساله تحقیقات بازاریابی باید به بررسی چگونگی وضع ظاهری فعلی مغازه یا فروشگاه مورد مطالعه پرداخت.
در بسیاری از موارد این مساله پیش آمده است که تصمیم گیرندگان شرکت علاقه دارند تا حوزه فروش محصول یا خدمات خود را گسترش دهند و این برای آن ها یک مشکل تلقی می شود. اگر مساله تصمیم گیری با این محتوا برای تصمیم گیرندگان سازمان یا شرکت یک دغدغه باشد می توان با ارزیابی حوزه های کنونی فروش و قدرت بالقوه نیروی فروش به بررسی بازار های جدیدتر پرداخت و این مساله تصمیم گیری را به مساله تحقیقات بازاریابی تبدیل کرد. گاهی چگونگی معرفی محصول یا خدمات جدید سازمان، شرکت یا فروشگاه به عنوان مهمترین مساله تصمیم گیری مطرح است و به همین علت، می توان با طراحی آزمون های بازاریابی به ارزیابی پذیرش احتمالی محصول جدید پرداخت و به راحتی مساله تصمیم گیری را به مساله تحقیقات بازاریابی تبدیل کرد.