Skip to main content
Tag

آقای بازاریاب، بازاریابی صنعتی، بزاززاده، بلانچارد، کتاب کن بلانچارد، کن بلانچارد، مدیر یک دقیقه ای، مشاوره بازاریابی صنعتی، موسسه تحقیقاتی بازاریابی ایده

نظریه دورنما ؛ کانمن

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

نظریه دورنما ؛ کانمن

معمولاً در مسابقات المپیک، شادی نفر سوم از نفر دوم بیشتر است!

 

اگر به چهره قهرمانان مسابقات ورزشی المپیک بیشتر دقت کنید به نکته جالبی خواهید رسید. نکته ای که اولین بار پروفسور دنیل کانمن(Daniel Kahneman) آمریکایی به آن اشاره کرد. برندگان مدال برنز بیش از برندگان مدال نقره شادی می کنند! دلیل این موضوع را می توان در تئوری و یا نظریه دورنما بررسی کرد! معمولاً برندگان مدال نقره، مسابقه خود را به یک احساس شکست، همراه با یک خاطره تلخ تمام می کنند؛ این در حالی است که برندگان مدال برنز با یک احساس پیروزی، همراه با یک خاطره شیرین تمام می کنند. دنیل کانمن برنده جایزه نوبل اقتصادی این واقعه را در قالب یک تئوری اقتصادی تبیین می کنند که می تواند به ما خطِ فکری خوبی برای بهتر شدن بیزینس هایمان بدهد.

 

 

نظریه دورنما و یا تئوری چشم انداز

یکی از نظریه های معروف اقتصادِ رفتاری، نظریه دورنما (Prospect Theory) آقای دنیل کانمن است؛ پروفسور کانمن در نظریه دورنما بر این اصل تاکید می کند که مردم چگونه از بین گزینه های احتمالی که همگی دارای ریسک هستند و احتمال وقوع هر یک را می توان تخمین زد دست به انتخاب می زنند. کانمن بر این باور است که افراد بنا به اینکه در آخرین لحظه تصمیم گیری خود چه احساس داشته اند از سرمایه گذاری خود احساس مثبت و منفی خواهند داشت!

بذارید ساده تر بگویم؛ به همان مثال دونده های المپیک بر گردیم. نفر سوم علی رغم اینکه از نفر دوم شکست خورده است ولی چون در آخرین لحظه مسابقه نفر سوم شده است و توانسته روی سکوی مدال برود احساس خوشایند و پیروزی دارد. ولی نفر دوم علی رغم اینکه جایگاه بهتری نسبت به نفر سوم دارد ولی چون از لحاظ روانی فکر می کند کمتر تلاش کرده و نتوانسته پیروز شود خود را یک بازنده واقعی می داند! جالبی نظریه دورنما کانمن در این می باشد که او مسائل روانشناسی را به مفاهیم اقتصادی پیوند زده است. همان چیزی که امروزه تحت عنوان اقتصاد رفتاری از آن یاد می شود.

 

 

نکته مهم بیزینسی در نظریه دورنما

موتور متحرکه موفقیت در هر بیزینسی داشتن انگیزه و احساس خوشایند از ادامه مسیر است. باید همواره به آینده امیدوار بود و احساس ترس از عدم موفقیت را در خود به حداقل ممکن رساند. چه بسا در بسیاری از پروژه های بیزینسی به ظاهر موفق نشده ایم و یا به تعبیر دیگر نفر اول نشده ایم ولی اگر بیشتر دقت کنیم می توانیم شواهدی را پیدا کنیم که این مهم را اثبات می کند که توانسته ایم به مقدار زیادی به موفقیت نزدیک شویم. باید قبول کنیم که حس رضایتمندی و همچنین موفق بودن از خود موفقیت مهمتر است. چه بسا در مقام دوم قرار بگیریم ولی باز احساس عدم موفقیت در ما مثل یک خوره به روح و رانمان صدمه بزند.

فراموش نکنیم به تمام پدیده های بیزینسی دور و بر خودمان به صورت نسبی نگاه کنیم. یعنی مدل نگاهمان سود و زیانی نباشد! چرا که مدلِ نگاه سود و زیانی می تواند احساس عدم موفقیت را در ما تقویت کند. سعی کنیم نظام فکری خود را بر فراوانی(منابع موفقیت همیشه در دسترس است) نظم بدهیم نه کمیابی! البته این مفهوم فراوانی و کمیابی بحث بلندی است که بعداً مفصلاً خدمتتان عرض خواهم کرد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب | پیچ اینستاگرام بزاززاده

رزومه علمی، پژوهشی و اجرایی:  سید حجت بزاززاده  | فرم درخواست مشاوره بازاریابی صنعتی

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

متفاوت نبودن در تبلیغات نوعی خودکشی است!

ویلیام برنباخ

بدون شک یک جزء مهم و اثر گذار در بحث بازاریابی صنعتی توجه کردن به امر تبلیغات و ابزارهای پروموشن است؛ اما این که برای تبلیغات چه باید کرد و چه سناریویی را چید جای بحث کارشناسی دارد! فقط کافی است یک سرچ ساده در مورد تبلیغات هواپیمایی امارات روی یوتیوب بکنید تا ببینید با چه زیرکی، مردم کشورهای مختلف جهان را با داستان برند خود درگیر کرده است؛ الامارات سعی می کند داستان برند خود را با این واقعه مهم تاریخی هامبورگ پیوند بزند تا برای تمام تماشاگران و علاقه مندان آن بازی خاطره شود.

تبلیغات هامبورگی هواپیمایی امارت در زمین فوتبال!

خاطره سازی در تبلیغات یکی از تزهای جدید دنیای تبلیغات است؛ اینکه کاری کنیم برند ما جزئی از تاریخ زندگی فرد شود. یعنی وقتی فرد می خواهد خاطره خود را به یاد آورد برند ما را نیز به یاد آورد! به جرات می توان گفت سبک تبلیغات تیم بازاریابی الامارات فوق العاده است. در هر بازی مهم ورزشی که می تواند تارگت مارکت(Target Market) الامارات باشد حضور پیدا می کند! خدمه آن در ورزشگاه و استادیوم حضور پیدا می کند و به معرفی ویژگی ها ورزشگاه و شرایط بازی پیش رو می پردازند؛ آنها تماشاگران را با حرکات پیش بینی نشده ای مواجه می کنند تا همه دست به گوشی بشوند و این واقعه مهم تاریخی را به تمام دنیا وایرال(Viral) کنند.

باشگاه هامبورگ یکی از قوی ترین باشگاه های آلمان است که در بوندس لیگا رقابت می کند؛ این باشگاه بیش از ۷۰ هزار عضو فعال دارد؛ میلیون ها نفر از سراسر دنیا بیننده بازی های این تیم قوی اروپایی هستند. هواپیمایی امارت قبل از بازی، خدمه پروازی خود را وارد زمین می کند و با معرفی ویژگی های فیزیکی باشگاه و یک بازی مهیج غیر قابل پیش بینی توسط خدمه زن خانم خود، میلیون ها نفر را در سراسر جهان به خود معطوف می کند. به نظر شما این شیوه اثر گذارتر است و یا اینکه یک سری بیلبورد متحرک، کنار زمین مدام جا به جا شود؟!

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب  |    پیچ اینستاگرام بزاززاده

رزومه علمی، پژوهشی و اجرایی:  سید حجت بزاززاده  |    فرم درخواست مشاوره بازاریابی صنعتی

سبک تبلیغات وال مارت

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

سبک تبلیغات وال مارت
 

وقتی وال مارت تبلیغ می کند!

وقتی بزرگترین شبکه پخش و فروش مویرگی در جهان را داشته باشی مجبوری از همه کارکترها و شخصیت های جهانی در تبلیغاتت استفاده کنی! وال مارت با فروش ۵۱۴ میلیارد دلاری در صدر شرکت های چند ملیتی است. شرکتی که با بیش از ۲ میلیون کارمند خود در سراسر کره خاکی ارائه خدمت می کند. کمتر کشور چند ملیتی مثل وال مارت داریم که توانسته در مدت زمان کوتاهی ایده جهانی شدن را پیاده سازی کرده باشد.

سام والتون موسس وال مارت

سام والتون در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد؛ او یک رعیت زاده بود. در آن سال ها به دلیل مشکلات مالی از اکلاهما به سمت شهرهای بزرگ آمریکا مهاجرت کردند. سام والتون به کمک برادرش باد والتون تز طراحی اولین فروشگاه تخفیفی را دادند. این ایده آنها به سرعت در کل جهان طرفدار پیدا کرد و در مدت زمان کوتاهی شعب بسیار زیادی در آمریکا و اروپا زدند. بر اساس رتبه بندی مجله فورچون در سال ۲۰۱۱ شرکت وال مارت رتبه اول را بین تمام کسب کارهای عمومی بدست آورد.

سبک تبلیغات وال مارت

در این کلیپ تبلیغاتی به خوبی قابل شهود است که برای جهانی شدن باید جهانی فکر کنیم! باید از تمام شخصیت ها و کارکترهای جهانی بهره ببریم تا بیشتر دیده شویم. کاری که وال مارت انجام داد و هر چی کارکتر و شخصیت نقش اول داستانی در این سال های بود را به کمپین خودش با شعار Famous Visitors دعوت کرد. آنچیزی که از وال مارت و موسسان آن باید اموخیت این است که حتی اگر در اوج باشی نباید از اثر شگقت آور تبلیغات غافل شوی!

     

     

  • آقای بازاریاب = بازاریابی صنعتی
  • موسسه تحقیقاتی ایده = تحقیقات بازار

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب  |    پیچ اینستاگرام بزاززاده

خلاقیت در تبلیغات

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

خلاقیت در تبلیغات

 

سعی کنیم متفاوت باشیم!

خلاقیت در تبلیغات، نقطه شروع دیده شدن!

به دور و بر خود بیشتر دقت کنید! اینکه در طول روز با چند تا آگهی تبلیغاتی، بیلبورد، بنر اینترنتی و غیره مواجه می شوید؟ تحقیقات نشان می دهد که هر یک از ما به طور میانگین در طول روز بیش از ۳۶۰ آگهی تبلیغاتی را می بینیم! اما فقط ۳ درصد از این آگهی ها روی ما تاثیر می گذارد و باعث می شود آنها را به دیگران نیز معرفی کنیم. یعنی به طور متوسط در طول روز حدود ۱۰ الی ۱۲ آگهی ما را به سمت خود جلب می کند.

تیزر تبلیغاتی TSURUYA

لطفاً سعی کنید تا قبل از اینکه تیزر تمام شود حدس بزنید اصل موضوع این تبلیغ چیست؟ کاری که برند TSURUYA انجام داد مصداق بارز خلاقیت در تبلیغات است؛ بدون اینکه از دیالوگ های طولانی و پلان های خسته کننده استفاده کند محصولش را وایرال کرد! خلاقیت در تبلیغات آموختنی است باید آن را آموخت!

     

     

  • آقای بازاریاب = بازاریابی صنعتی
  • موسسه تحقیقاتی ایده = تحقیقات بازار

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب  |    پیچ اینستاگرام بزاززاده

اهمیت بلاگینگ در بازاریابی صنعتی

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

 
اهمیت بلاگینگ در بازاریابی صنعتی
 

امروز کارهایی را انجام دهید که آینده شما از شما سپاسگزار باشد!

تا به حال به این فکر کرده اید که روزانه چقدر از زمان خود را صرف وب گردی و یا گشت و گزار در فضای مجازی می کنید؟ چه چیزی شما را به سمت خود جلب می کند؟ برای اینکه به مقصود خود برسید اول از همه چه می کنید؟ آیا به سراغ گوگل می روید و سرنوشت خود را به دست او می سپارید؟ گوگل چه می کند و چه پیشنهاداتی را برای شما لیست می کند؟ آیا گوگل نیاز و خواسته شما را به خوبی درک کرده است؟ آیا عطش فهمیدن در شما را سیراب می کند؟ جواب همه اینها در محتوای تولیدی ما در بستر وب، مستتر است؛ اینکه چه بکنیم تا بیشتر دیده شویم!

بلاگ چیست؟

بلاگ یا همان وبلاگ (weblog) یک گزاره آنلاین است؛ یعنی بستری دیجیتالی برای انتقال احساسات، عقاید و علاقه مندی های ما؛ امکان دارد یکی دوست داشته باشد در وبلاگش از محتواهای تخصصی رشته خودش بگوید و دیگری حال و هوای روزانه اش را در آن ثبت کند. دست شما برای ثبت و ضبط کردن داده ها باز است. مخاطبین شما وبلاگتان را به خاطر خودتان و زاویه دیدتان انتخاب خواهند کرد. بنابراین شما می توانید از بلاگینگ برای پر رنگ تر کردند جوهره ذاتی برند پرسونالیتی خودتان و یا شرکتتان استفاده کنید. یعنی بلاگینگ به عنوان یک ابزار بازاریابی به تحقق اهداف بازاریابی صنعتی شما کمک خواهد کرد.

بلاگینگ (blogging) چیست؟

به تمامی فعالیت ها و کنش هایی که در فضای وبلاگ از ما سر می زند بلاگینگ می گویند؛ بلاگینگ ها ابزاری کارآمد برای اطلاع رسانی ایده های جدید ما به مخاطبینمان هستند. بلاگینگ ابزار فهماندن به گوگل است که ما را به علاقه مندانمان برساند؛ بذارید پیچیده اش نکنم؛ سایت آقای بازاریاب، یک بلاگ است و مجموعه فعالیت های من در این سایت مصداق بلاگینگ. به طور قطع مخاطبین من جامعه محدودی از بازار کسب و کار ایران هستند؛ تمرکز اصلی آقای بازاریاب روی کلید واژه بازاریابی صنعتی است. بنابراین باید کلیه فعالیت های بلاگینگ من نیز حول و حوش همین موضوع بچرخد.

SWOT بلاگینگ

تا اینجا برایمان تبیین شد که باید برای بهتر دیده شدن؛ در بلاگ های خود خوراکِ محتوایی فاخر و یا جذاب تولید کنیم. کلیه فعالیت های ما در قالب بلاگینگ برای موتورهای جستجو اهمیت دارد. اینکه مثل یک روزنامه کثیر النتشار هر روز چه تیتر خبری را برای مخاطبینمان داریم؟ چطور می خواهیم آنها را سورپرایز کنیم؟ آیا برای محتوای خود یک الگریتم و مدل مفهومی خاص طراحی کرده ایم؟ اصلاً می دانیم قرار است از کجا به کجا برسیم؟ آنچیزی که در مدل مفهومی SWOT به دنبال آن هستیم رسیدن به این پاسخ است که نقاط قوت و ضعف صنعت کاری ما چیست؟ آن بخش هایی که کمتر به آن توجه شده اند کدامند؟ در نقطه مقابل آن، تهدیدات و فرصت های پیش روی کسب و کار ما چیست؟ چطور می توانیم تهدیدات را به فرصت ها تبدیل کنیم؟

 

 

پرورش مشتری در بلاگینگ

ما خیلی وقت ها فکر می کنیم باید همه افراد جامعه محصول و خدمتمان را بشناسند و خرید کنند؛ چه بسا لازم است دوره زمانی مشخصی را سپری کنیم تا فهم استفاده از خدمات و توانایی های ما برای دیگران مشخص شود! یعنی باید با تولید محتواهای پیوسته و مرتبط این فهم را در مخطب علاقه مند خود ایجاد کنیم که ما چه توانایی هایی داریم؛ چگونه می توانیم به آنها کمک کنیم؟ قبل از اینکه مشتریانمان ما را کشف کنند باید خودشان را کشف کنند! یعنی یکی از مهمترین فعالیت های بلاگینگ، کشف مشتری از خودِ درونش است؛ برخلاف تصور خیلی ها، بلاگینگ یک سایت سرگرمی نیست؛ بلکه یک مرجع است تا نیاز کشف نشده را برای مشتری نمایان کند. به تعبیری دیگر آن نیاز را در مشتری ایجاد می کند؛ البته باید گفت که گزاره ” ایجاد شدن نیاز در مشتری ” درست نیست! چراکه آن نیاز در مشتری وجود داشته است ولی او از وجود آن بی خبر بوده؛ وظیفه ما در طرح بازاریابی صنعتی خود این استکه به او کمک کنیمتا به نیازش پی ببرد.

چیزهای خوب سراغ کسی می آید که صبر می کند؛

اما چیزهای بهتر سراغ کسی می آید که تلاش می کند!

زمان کلید موفقیت بلاگینگ

هیچ کاری بدون زحمت و سخت کوشی به ثمر نخواهد رسید؛ نباید این را فراموش کنیم که کلیه فعالیت های بالگینگ به یک و یا دو مقاله ختم نمی شود؛ چه بسا لازم است چندین سال بر یک امر تاکید کنیم تا از بینِ، خیلِ کثیر رقبا دیده شویم؛ تازه وقتی دیده شدیم اول داستان است؛ باید اثبات کنیم آنچیزی را که بیان کردیم می توانیم عمل کنیم؛ بنابراین بلاگینگ درس عمل نوشتن است نه خاطره نویسی! در عالم بلاگینگ یاد می گیریم عملِمان از حرفمان فرسنگ ها جلوتر باشد. اینجوری نیست که قله را که فتح کردیم بازی تمام شود. سخت تر از فتح کردن قله، حفظ کردن آن است! و همه اینها فقط و فقط با زمان تکلیفش روشن می شود.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب  |    پیچ اینستاگرام بزاززاده

رزومه علمی، پژوهشی و اجرایی:  سید حجت بزاززاده  |    فرم درخواست مشاوره بازاریابی صنعتی

مدیر یک دقیقه ای باش!

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

 

مدیر یک دقیقه ای

 

چه کسی می تونه یک مدیر خوب باشه!

 
 
لازمه موفقیت در هر جمع و گروهی، داشتن یک لیدر(Leader) است؛ در این مقاله سعی ندارم که به بیان تفاوت های بین مدیر و رهبر بپردازم؛ بلکه هدفم این است شما را با یکی از ابزارهای رهبری که داشتن روحیه مدیرت است آشنا کنم؛ برای اینکه با موضوع مدیر و شیوه درست مدیریت کردن بیشتر آشنا شویم پیشنهاد می کنم کتاب مدیر یک دقیقه ای(The One Minute Manager) نوشته آقای کن بلانچارد(Ken Blanchard) را حتما مطالعه کنید؛ دیدگاه شما را از مدیر و نحوه مدیریت کردن عوض خواهد کرد. وقتی کتاب بلانچارد را مطالعه می کنید شما را به شخصیت یک جوان جویای نام، آشنا می کند که در پی کشف حقیقت است. حقیقتی به اسم مدیریت!

فرقی نمی کند که یک پروفسور باشیم و یا یک بازاریاب و یا حتی یک خانم خانه دار؛ بدون شک اگر مدیر نباشیم شکست خواهیم خورد! بذارید برم سر اصل مطلب و داستانِ کتاب مدیر یک دقیقه ای را از اینجا شروع کنم که جوانی، جویای نام بود که می خواست فنون مدیریت کردن را از یک استاد بنام بیاموزد؛ برای درکِ درست از فنون مدیریت، با مدیرانِ موفق زیادی در سرتاسر جهان مصاحبه کرد. در نهایت به یک فرمول رسید و اسم آن را ” مدیر یک دقیقه ای ” گذاشت؛ در این کتاب ارزشمند کن بلانچارد ۳ شاخص مهم برای تبدیل شدن به یک مدیر یک دقیقه ای را به شرح زیر معرفی می کند;

 

 

۱ـ اهداف یک دقیقه ای داشته باش!

اولین کشف بلانچارد این بود که یک مدیر یک دقیقه ای توانایی این را دارد که هدفش را صریح و واضح بگوید؛ اینکه قرار است دقیقا چه بکند و شرکتش به کجا برود؟ او باید به قدری هدف، برایش روشن باشد که در کمتر از ۲۵۰ کلمه آن را بیان کند؛ به نحوی که هر کسی بتواند از نحوه پرزنت کردن او به عمق فلسفه حیاتی اهدافش پی ببرد! اهداف با آرزوها فرق دارند؛ یک مدیر، خیال باف و رویا پرداز نیست؛ او بر اساس واقعیت ها هدفش را طرح ریزی می کند. فقط یک مدیر یک دقیقه ای است که می تواند اهدافش را در کمتر از یک دقیقه برای همه شرح دهد و خیل کثیری را به اهدافش جذب کند.
 
 

۲ـ تحسین یک دقیقه ای را در برنامه خود بذار!

او بر این باور بود که یک مدیر یک دقیقه ای با تمام توان خود روح تعاون و همکاری را بین اعضای گروه تزریق می کند؛ قاعده تشویق و تحسین یک دقیقه ای مختص یک مدیر یک دقیقه ای موفق است؛ کسی که می داند هیچ چیزی به اندازه تشویق یک نیروی تازه وارد نمی تواند امید او را به ادامه کار با شرکت بیشتر کند. از آن مهمتر تشویق کوتاه و مختصرِ نیروی کار، در بین تمام اعضای سازمان فقط به اندازه ۶۰ ثانیه، شاید در نظر همه امری خنده آور باشد ولی می تواند باعث هویت دادن به نیروی قدیمی شرکت شود. او بر این باور است که هرگاه اتفاقی پسندیده و در خورد ستایش در شرکت خود رصد کردید آن را برای همه شرح دهید حتی به اندازه یک دقیقه!

۳ـ سرزنش یک دقیقه ای را هم در نظر بگیر!

لزومی ندارد کارمندی که همه امکانات در اختیارش هست بازده ای مفیدی نداشته باشد؛ لزومی ندارد یک شرکت تمام تلاش خود را برای حفظ کارمندان خود بکند اما آنها برای شرکت و اهداف آن ارزشی قائل نباشند؛ پس همان طور که می توان از هر اقدام کوچکی تقدیر کرد می توان برای هر اشتباه بزرگی نیز یک تنبیه در نظر گرفت! آنچیزی که بلانچارد در کتاب مدیر یک دقیقه ای خود به آن اهمیت می دهد شیوه متنبه کردن کارمندان است؛ لازم نیست که جلوی همه کارمندان فرد خاطی را سرزنش کنیم! نباید برای تنبیه کردن شخصیت فرد را تخریب کنیم بلکه باید نحوه فعالیت و نتایج اقدامش را به او گوش زد کنیم؛ آن چیزی که مهم است این می باشد که حفظ یک نیروی قدیمی برای شرکت بسیار اهمیت دارد چراکه برای آن نیرو سال های زیادی هزینه شده است. پس باید در نظر داشته باشیم که اقدامات تنبیه ما نیز کوتاه و اثربخش باشد و نه اینکه مدام خطای فرد مورد نظر را در مقاطع مختلف به او یادآوری کنیم.
 
 

کلام آخر؛

آن چیزی که بعد از مطالعه این کتاب به آن رسیدم این است که مدل نگاه آقای کن بلانچارد در معرفی یک مدیر موفق می تواند در بحث بازاریابی صنعتی نیز کاربرد داشته باشد؛ یعنی کم نیستند واحد های صنعتی و خدماتی که پایه های اصول مدیریت مجموعه خود را بر امر و نهی گذاشته اند؛ یا اینکه برخی از دوستان مدیر هنوز تو حال و هوای شیوه مدیریت فراعنه مصر هستند! اینکه باید کارمندانشان هرچه آنها می گویند قبول کنند؛ بعضی دیگر از حضرات وقتی باهاشون همنشین میشی تصور می کنی اصلاً گوش شنوا ندارند و فقط می خواهند سخنرانی کنند و باید بقیه هم فقط تایید کنند. نتیجه این سبک مدیریت را حتماً دیده اید؛ در سبک مدیریت خانه های که مرد سالاری و یا زن سالاری بر آن حاکم است و یا واحد های صنعتی که حرف مالک و مدیر شرکت حرف آخر است.

با این جور نسخه ها نمیشه نیروی کار مدرن قرن ۲۱ را کنترل کرد. باید به او بها داد؛ حرف هایش را شنید؛ در صورت لزوم او را تشویق کرد. حتی از آن مهمتر در مورد نظرات پرسنل خود تعمق کرد؛ اندیشید؛ که آیا می تواند نظرات آنها درست باشد یا نه؟ در صورت درست بود از تکنیک تشویق یک دقیقه ای بلانچارد استفاده کرد و اگر نادرست است با دلایل واضح و روشن او را متقاعد کرد. در آخر اگر برای نیروهای خود وظایف کاری را به صورت خیلی واضح و روشن تبیین کنیم می توانیم انتظار تنبیه و متنبه کردن آنها را نیز داشته باشیم. در غیر این صورت تنبیه کردن برای مواردی که از قبل گفته نشده و یا بصورت خیلی کلی بیان شده می تواند آثار مخربی بر شیوه مدیریتی ما داشته باشد. خلاصه نمی خواهم بگویم با کتاب مدیر یک دقیقه ای بلانچارد می شود یک شبه به یک مدیر موفق تبدیل شد! اما می توان از آن چندتا خط فکری گرفت برای اینکه در مورد شیوه های قدیمی سبک مدیریتی کسب کارهای خودمون تجدید نظر کنیم!

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده 

Call Now Buttonشماره واتس اپ جهت مشاوره!