Skip to main content

نظریه دورنما ؛ کانمن

نظریه دورنما ؛ کانمن

معمولاً در مسابقات المپیک، شادی نفر سوم از نفر دوم بیشتر است!

 

اگر به چهره قهرمانان مسابقات ورزشی المپیک بیشتر دقت کنید به نکته جالبی خواهید رسید. نکته ای که اولین بار پروفسور دنیل کانمن(Daniel Kahneman) آمریکایی به آن اشاره کرد. برندگان مدال برنز بیش از برندگان مدال نقره شادی می کنند! دلیل این موضوع را می توان در تئوری و یا نظریه دورنما بررسی کرد! معمولاً برندگان مدال نقره، مسابقه خود را به یک احساس شکست، همراه با یک خاطره تلخ تمام می کنند؛ این در حالی است که برندگان مدال برنز با یک احساس پیروزی، همراه با یک خاطره شیرین تمام می کنند. دنیل کانمن برنده جایزه نوبل اقتصادی این واقعه را در قالب یک تئوری اقتصادی تبیین می کنند که می تواند به ما خطِ فکری خوبی برای بهتر شدن بیزینس هایمان بدهد.

 

 

نظریه دورنما و یا تئوری چشم انداز

یکی از نظریه های معروف اقتصادِ رفتاری، نظریه دورنما (Prospect Theory) آقای دنیل کانمن است؛ پروفسور کانمن در نظریه دورنما بر این اصل تاکید می کند که مردم چگونه از بین گزینه های احتمالی که همگی دارای ریسک هستند و احتمال وقوع هر یک را می توان تخمین زد دست به انتخاب می زنند. کانمن بر این باور است که افراد بنا به اینکه در آخرین لحظه تصمیم گیری خود چه احساس داشته اند از سرمایه گذاری خود احساس مثبت و منفی خواهند داشت!

بذارید ساده تر بگویم؛ به همان مثال دونده های المپیک بر گردیم. نفر سوم علی رغم اینکه از نفر دوم شکست خورده است ولی چون در آخرین لحظه مسابقه نفر سوم شده است و توانسته روی سکوی مدال برود احساس خوشایند و پیروزی دارد. ولی نفر دوم علی رغم اینکه جایگاه بهتری نسبت به نفر سوم دارد ولی چون از لحاظ روانی فکر می کند کمتر تلاش کرده و نتوانسته پیروز شود خود را یک بازنده واقعی می داند! جالبی نظریه دورنما کانمن در این می باشد که او مسائل روانشناسی را به مفاهیم اقتصادی پیوند زده است. همان چیزی که امروزه تحت عنوان اقتصاد رفتاری از آن یاد می شود.

 

 

نکته مهم بیزینسی در نظریه دورنما

موتور متحرکه موفقیت در هر بیزینسی داشتن انگیزه و احساس خوشایند از ادامه مسیر است. باید همواره به آینده امیدوار بود و احساس ترس از عدم موفقیت را در خود به حداقل ممکن رساند. چه بسا در بسیاری از پروژه های بیزینسی به ظاهر موفق نشده ایم و یا به تعبیر دیگر نفر اول نشده ایم ولی اگر بیشتر دقت کنیم می توانیم شواهدی را پیدا کنیم که این مهم را اثبات می کند که توانسته ایم به مقدار زیادی به موفقیت نزدیک شویم. باید قبول کنیم که حس رضایتمندی و همچنین موفق بودن از خود موفقیت مهمتر است. چه بسا در مقام دوم قرار بگیریم ولی باز احساس عدم موفقیت در ما مثل یک خوره به روح و رانمان صدمه بزند.

فراموش نکنیم به تمام پدیده های بیزینسی دور و بر خودمان به صورت نسبی نگاه کنیم. یعنی مدل نگاهمان سود و زیانی نباشد! چرا که مدلِ نگاه سود و زیانی می تواند احساس عدم موفقیت را در ما تقویت کند. سعی کنیم نظام فکری خود را بر فراوانی(منابع موفقیت همیشه در دسترس است) نظم بدهیم نه کمیابی! البته این مفهوم فراوانی و کمیابی بحث بلندی است که بعداً مفصلاً خدمتتان عرض خواهم کرد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب | پیچ اینستاگرام بزاززاده

رزومه علمی، پژوهشی و اجرایی:  سید حجت بزاززاده  | فرم درخواست مشاوره بازاریابی صنعتی

Leave a Reply

شماره تماس جهت مشاوره!