این سوالی است که به بررسی آن میپردازیم تا به اهمیت موضوع پی ببریم.
در دنیای پرشتاب و رقابتی امروز، شرکتهای بزرگ و کوچک، هر کدام به نوبه ی خود در حال تلاش برای کسب جایگاهی بهتر و رشد روز افزون در بازار هستند.در گذشته تصور بر این بود که رسیدن به این هدف، نوعی تصمیمگیری یک سویه از جانب تولیدکننده را می طلبد. به گونهای که شرکتها و تولیدکنندگان تقریباً بدون توجه به نیاز بازار و درک و بازخورد مشتریان فقط به دنبال پیدا کردن راه هایی برای افزایش فروش بودند.اما با پیشرفت تکنولوژی تولید و افزایش رقابت در بازار و با ظهور دیدگاهی تازه به نام روانشناسی فروش و علوم بازاریابی، مدیران شرکت ها با مشاوره ی موسسه دریافتند که عوامل مهم تری از جمله نظر مشتریان نسبت به محصولات، موقعیت شرکت در میان رقبا، نوع تبلیغات و عواملی از این دست در تصمیمگیریها نقش بسزایی دارد.
بدین ترتیب یک موسسه تحقیقات بازاریابی با هدف بررسی جامع و مو به مو از کلیه فعالیتهای بازاریابی شرکت، میزان رضایتمندی مشتریان و عملکرد محصولات در بازار، وارد میدان می شود و نتایج حاصل از این تحقیقات به یاری مدیران شرکت ها، در تصمیم گیری های راهبردی شرکت میشتابد.و اینجاست که حاصل تلاش یک موسسه تحقیقات بازاریابی، ریسک اتخاذ تصمیمات اشتباه توسط مدیران را به حداقل ممکن رسانده و امروزه یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیت یک شرکت است.در واقع رسالت اصلی یک موسسه تحقیقات بازاریابی، کمک به مدیران شرکت ها و سازمان ها در جهت شناخت بازار، پیشرفت و تنوع تولیدات، نحوه ی مناسب توزیع، فروش، تبلیغات و خدمات پشتیبانی به مشتریان است. یک موسسه تحقیقات بازاریابی با اصول علمی و جمع آوری داده های رسمی و البته بدون دخالت سلایق شخصی، اطلاعاتی شفاف و قابل نتیجه گیری را ارائه می دهد که در آن امکان بکارگیری پیشنهادات در عمل یا ریسک انجام آن، بازخورد شرکت های رقیب و حتی هزینه های نهایی اجرا، کاملاً مشخص شده است. امروزه بدون یاری یک موسسه تحقیقات بازاریابی با تجربه و آگاه، تصمیم گیری بر مبنای نیازها و خواسته های مشتریان کاری دشوار و زمان بر است.