بنگلادش کشوری است پر جمعیت که تراکم سرزمینی بسیار پایینی را دارد. مساحت کل کشور ۱۴۸ هزار کیلومتر مربع است و در این فضای فشرده، بیش از ۱۶۰ میلیون نفر زندگی می کنند. یعنی شاخص تراکم جمعیت آن حدود ۱۰۰۰ نفر در هر کیلومتر مربع است. خدایی خیلی سخته! این در حالی است که همین شاخص در ایران حدود ۵۰ نفر در هر کیلومتر مربع است! خدایی خیلی ثروتمندیم!
محمد یونس بنگلادشی را الگوی خود کنیم!
همه بنگلادش را با ببرهایش، رودخانه های خروشانش، برنج و کَنفش می شناسند. اما حالا باید او را به عنوان دومین صادر کننده پوشاک جهان بشناسند! نه نفتی دارد و نه گازی! فقط سخت کوشی شرط حیات است! می خواهم شما را با یکی از بزرگ مردان اقتصادی این کشور آشنا کنم که بنگلادش را متحول کرد و جایزه صلح نوبل را از آن خود کرد.
محمد یونس بنگلادشی، موسس گرامین بانک(Grameen Bank) یا همان بانک گدایان! بانکی که حتی به فقرا و تهی دستان هم وام می دهد! آن هم بدون ضامن! همش می خواهم علامت تعجب بذارم انگار این فرد در کره خاکی دیگر زندگی می کند. به یک فقیر و یا گدا وام بدهی که چه کند؟ که کارآفرین شود؟ مگر می شود؟ چطور قرار است کسی که عمری در فقر بوده به یک باره بشود یک بیزینس من؟!
واقعیت این است که هرکدام از ما مدل اقتصادی و جهان بینیمان را از پدر، مادر و نزدیکانمان می گیریم. محمد یونس بنگلادشی هم از این موضوع مستثنی نیست. مادر بزرگ محمد یونسّ، روی او بسیار اثر گذار بود. او از بچگی شاهد این بود که مادر بزرگش به فقرا کمک می کرد و نمی توانست قبول کند کسی دست خالی از درب خانه اشان برود. دور از ذهن نیست که مدل اقتصادی کینز(John Maynard Keynes) و بقیه علمای اقتصاد هم از والدینشان به ارث برده باشند(:
قحطی سال ۱۹۷۴ در روحیه سخاوتمند محمد یونس اثر گذار بود تا جایی که با خود تصمیم گرفت کشورش را از لوث فقر نجات دهد. صداها هزار نفر از فقر شاهد مرگ نزدیکان خود بودند. خیلی دردناکه که ببینی نمی تونی برای فرزندت خوراک تامین کنی. فقط نان شب، فقط همین! محمد یونس در جریان بازارگردی هایش متوجه شد که دادن یک وام کوچک می تواند یک فقیر را متحول کند و چه بسا یک کارآفرین شود.
دکتر محمد یونس بنگلادشی از این سفرها و بازارگردی هایش، درس های بسیار گرفت و فهمید می تواند یک مدل اقتصادی بومی برای کشورش تجویز کند. اینکه با شناسایی افراد مستعد و خلاق به آنها وام های دیر بازده بدهد. حالا از ۱۰۰ تا ۲۰ تای آنهم گرفت خدا را بده برکت! چرا که هر فردی که کارش بگیرد ده ها نفر دیگر را مشغول می کند. او با همین تز به بیش از ۷ میلیون نفر وام داد!
آنچیزی که در متون درس اقتصاد و مدیریت به ما یاد داده اند این است که اساساً کارآفرین ها کم هستند. ولی محمد یونس بنگلادشی نشان داد این قاعده را هم می توان زیر سوال برد. از طرفی دیگر، موسسات مالی و اعتباری معمولاً به افرادی وام می دهند که اعتبار دارند ولی محمد یونس با بها دادن به یک انسان به ظاهر بی بها، اعتبار واقعی را نشان داد.
ما هم در کشورمان از این مدل ها زیاد داریم اما یک تفاوت بنیادی با مدل محمد یونس بنگلادشی وجود دارد! او برای دادن وام، اول استعداد یابی می کند و بعد از اعطای وام، آموزش و پی گیری وجود دارد. ولی در ایران بنگاه های دولتی و یا خصولتی معمولاً به دو صورت وام می دهند. حالت اول کاملا احساسی و بدون برنامه و در حالت دوم برنامه وجود دارد ولی وام به دست وام گیرنده واقعی نمی رسد و رانت ها این وسط پول ها را بر می دارند. اگر هم بنگاه وام دهنده خیریه باشد که باز به همین روال است و کمتر کسی ماهی گیری یاد می دهد.
آمار رسمی از تعداد موسسات خیریه در ایران وجود ندارد. ولی به گفته کارشناسان، حدود ۱۵ هزار موسسه خیریه داریم! که می توان به جرات گفت که تعداد معدودی از آنها مدل اقتصادی و بازاریابی مشخصی برای خود دارند! در آینده از چگونگی تدوین برنامه جامع بازاریابی مختص خیریه ها خواهم گفت. در این زمینه تجارب اندکی دارم ولی به شدت علاقه مندم در این عرصه تحقیق کنم. به امید روزی که یک دکتر محمد یونس بنگلادشی را در محیط اقتصادی و همچنین خیریه های خود تجربه کنیم.
- آقای بازاریاب = بازاریابی صنعتی
- موسسه تحقیقاتی ایده = تحقیقات بازار
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: کانال تلگرام آقای بازاریاب | پیچ اینستاگرام بزاززاده