Skip to main content
Tag

mrioi.com

کتاب بازاریابی محتوا

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

 

به این اعداد توجه کنید! در هر ثانیه بیش از ۶۳۰۰۰ هزار نفر در سراسر دنیا دنبال محتوای مورد علاقه خود در گوگل می گردند! مردم جهان در هر دقیقه حدود ۸/۳ میلیون کلمه را گوگل جستجو می کنند! و اما مردم کشور عزیزمان ایران! یا بهتر بگوییم از میزان سرچ کلمات فارسی چه خبر؟

از حدود ۶ میلیارد جستجوی روزانه کلمات در گوگل فقط حدود ۲۸۰ میلیون کلمه سهم واژگان فارسی است که البته با یک حساب سر انگشتی می شود حدود ۳٫۵ برابر جمعیت کشور عزیزمان! خوب این همه آدم دنبال چه هستند که این قدر جستجو می کند؟ و چطور محتوای مورد علاقه خود را پیدا می کنند؟ شاخص آنها برای یک محتوای خوب چیست؟ جواب این سوالات و ده ها سوال دیگر می شود فلسفه ذاتی کتاب بازاریابی محتوا دید!

کتاب بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا یا به قول فرنگی ها Content Marketing که به تازگی جایگاه و اهمیتش بیشتر درک شده و در بین صاحب نظران علم بازاریابی بیشتر مورد توجه قرار گرفته به این مفهوم می پردازد که چه بکنیم تا از بین انبوهی از صفحات مقالات در بستر اینترنت و یا شبکه های مجازی و یا هر بستر غیر وبی زودتر و بیشتر دیده شویم.

جمعیت کشور ایران به بیش از ۸۰ میلیون نفر رسیده است؛ ۵۷ میلیون نفر ایرانی از خدمات فضای مجازی(وب سایت ها و ….) استفاده می کنند و  ۴۵ میلیون نفر در بستر فضای مجازی عضو هستند و بیش از ۵۸۷ هزار کانال مجازی فارسی زبان در کشور فعال هستند که روزانه بیش از ۳ میلیون محتوا برای مخاطبین خود تولید می کنند و جالب است بدانید که به طور متوسط فارسی زبان ها روزانه فقط از طریق این شبکه های مجازی بیش از ۵/۱ میلیارد پیام بین خود رد و بدل می کنند؛ از محتوای طنز گرفته تا مطالب داغ سیاسی و محتواهای آموزشی و غیره.

ضریب نفوذ اینترنت در ایران در پایان سال ۱۳۹۷ به بیش از ۹۰ درصد رسید؛ یعنی بیش از ۷۴ میلیون ایرانی اگر اراده کنند به اینترنت دسترسی پیدا می کنند و این جهش باعث شد ما در بین ۲۰ کشور اول دنیا از لحاظ ظریب نفوذ اینترنت قرار بگیریم. خلاصه سفره پهن است و فقط می ماند سفره آرایی و گردآوری محتوایی جذاب برای جذب مشتری از بین این خیل کثیر مشتریان بالقوه.

 

کتاب-بازاریابی-محتوایی

 

آنچه که مسلم است در دنیای امروز همچو گذشته دیگر تبلیغات و بازاریابی به روش سنتی، منجر به افزایش میزان فروش شرکت ها و سازمان ها نخواهد شد و چه بسا مصرف کنندگان مانند سابق توجهی به این روش های کلیشه ای و از مد افتاده نمی کنند.

و چه زیبا گفت جلال‌الدین محمد بلخی(مولوی) در مثنوی معنویش که “ده مرو، ده مرد را ابله کند” و این حکایت امروز ماست که با روش های منسوخ بازاریابی سنتی از ویزیتوری گرفته تا بازاریابی تلفنی تیری در تاریکی بیاندازیم. اینکه در عالم تجارت باشیم و هنوز با تولید محتوای فاخر آشنا نیستیم؛ یعنی همچو فردی هستیم که هنوز به شهر نیامده و تمام تمرکزش بر روی ده و ولایت خودش هست، پس بنابراین نهایتا می تواند به تعداد هم ولایتی هایش بازاریابی کند و محصولش را بفروشد.

البته می توان طور دیگری نیز به موضوع نگاه کرد؛ با توجه به ضریب نفوذ بالای اینترنت در ایران و امکانات خوبی شهری و روستایی شعر جلال‌الدین بزرگوار را تغییر داد و اینگونه سرود ” ده برو، ده مرد را عاقل کند      عقل را پر نور و پر رونق کند” یعنی بستر برای کار فراهم است و نمی خواهد از ده به شهر بیایی فقط آستین را بالا بزن و محتوای خوب تولید کن و از همان جا بفروش و کیفش را ببر!

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازار سازی با بازی سازی

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

 

گیمیفیکیشن(Gamification) یا همان بازی سازی یکی از تکنیک های جذاب برای تدوین یک استراتژی بازاریابی و تبلیغاتی است؛ اینکه بتوانی در فضایی که، مجالی برای بازی کردن نیست مخاطبت را قلقلک دهی تا بازی کند!

بازار سازی با بازی سازی

هدف ذاتی گیمیفیکیشن(Gamification) یا همان بازی سازی، ایجاد تغییری محسوس در الگوی رفتار مخاطبش می باشد! اینکه او را با موضوع درگیر کنی؛ به فکر فرو ببری و در نهایت او را به یک فعالیت یا Action وادار کنی یا بهتر بگویم قلقلک دهی (:

موضوعی جذاب و بدیع، که نیاز به همفکری و تضارب آرا در اتاق فکر هر کسب و کاری دارد. باید مخاطب بازار هدف خود را بشناسی. و بدانی چه چیزی محرک او خواهد شد؟ چه پدیده ای می تواند ذهن او را برای لحظه ای در کودک درونش ببرد و او را از قاب چارچوب رسمیِ کارهای روزمره اش خارج کند! اساساً تفکر بازی سازی را می توان محصول دانش Behavioral Design دانست. اینکه طرحی برای تغیر رفتار مشتری خود داشته باشی و برای چند ثانیه او را درگیر جوهره ذاتی برند و یا محصول تولیدی خود کنی.

یکی از مثال های معروف گیمیفیکیشن(Gamification) یا همان بازی سازی، The Fun Theory می باشد که اولین بار شرکت فلوکس واگن آن را اجرا کرد. فلوکس با این باور که “یک ایده مهیج می تواند بهترین ابزار برای تغییر رفتار مشتریت باشد” وارد میدان شد. او یکی از بهترین بازی سازی های سال های کنونی را به نمایش گذاشت. البته گیمیفیکیشن های قوی، کم نیستند ولی The Fun Theory یکی از بهترین هاست.

حتما بعد از خروج از مترو با ازدحام جمعیت در جلوی پله برقی مواجه شده اید. حال در این شرایط برای ترغیب افراد به استفاده از پله های معمولی بجای پله برقی از ایده جالبی استفاده شد. پله های پیانویی جای پله های بی روح معمولی را گرفت. فقط کافی است کلیپ را ببنید تا متوجه هدف غایی یک بازی سازی خوب بشوید. در مدت زمان کوتاهی رفتار افراد تغییر می کند و بصورت یک اپیدمی بین هم افراد حاضر در جلوی پله خود را نشان می دهد. حتی شخصی که عصا در دست دارد برای اینکه از غافله عقب نیفتد از خودش یک حرکت می زند و با سختی از پله ها بالا می رود تا بتواند نتیجه کارش را ببیند. بعضی وقت ها بد نیست برای بازارسازی، قواعد بازی سازی را هم بدانیم!

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

قانون بالون !

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

 

قانون بالن کلاً یک خطه! ساده و روان! ” برای اوج گرفتن لازمه چیزهای به درد نخورت را دور بریزی! “

به ظاهر، جمله ساده و روانی است. خیلی سریع از کنارش رد می شویم! ولی اگر کمی بیشتر تامل کنیم کلی حرف توی دل همین یک جمله است. اینکه برای اوج گرفتن حواسمون به کار خودمون باشه و بیشتر تمرکز کنیم! مخصوصاً اگر قراره کسب کاری رو استارت بزنیم! بعضی وقت ها لازم است مولفه های با اولویت پایین تر را از خود دور کنیم تا از واجبات نیفتیم! اگر می خواهیم سقوط نکنیم باید دست از ماجراجویی برداریم و چشمانمان به ویترینِ دکان دیگران نباشد!

هر موقع از این قانون پیروی نکنیم قطعا خیلی زود از کار کردن و تلاش بیشتر خسته خواهیم شد! نمی خواهم از واژه نا امید شدن استفاده کنم ولی مثل شخصیت گِلام در کارتون گالیور، مدام به همه میگیم که این کار هم جواب نداد! لطفا بیاین از امروز به این امواج منفی توجه نکنیم. اگر نمی تونیم حذفشون کنیم حداقل کاری که می تونیم انجام بدیم اینه که در کمال ادب بهشون توجه نکنیم. این یک قانونِ، قانون بالن! باید خودت بفهمی چه جوری بالون روحت رو سبک کنی! هر کسی بالون روح خودش رو بهتر می شناسه!باید کمی بیشتر به قانون بالون فکر کنیم. به نظر می یاد وسایل دور ریختنی زیادی اطرافمون هستن! فقط خواهشاً سریع وارد عمل نشین و بالون رو اونقدر سبک نکنید که تو آسمون محو بشین! ((:

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

درس هایی از تبلیغ شرکت یونیلیور در ماه مبارک رمضان

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

 

تبلیغ شرکت یونیلیور در ماه مبارک رمضان درس هایی زیادی برای گفتن دارد!

حالا که کلیپ شرکت یونیلیور رو دیدید لازم است یک سری اطلاعات تکمیلی هم داشته باشید که چه کسی برای رمضان تیزر زده؟ شرکت یونیلیور(Unilever) در سال ۱۹۳۰ میلادی از ادغام دو شرکت مارگارین هلندی و لیور برادرز انگلیسی تاسیس شد. به همین دلیل است که اسمش از ترکیب نام دو شرکت فوق گرفته شده است. مارگارین یک شرکت فعال در عرصه تولید روغن نخل و لیور فعال در زمینه تولید صابون. این ادغام بزرگ منجر به تاسیس یک شرکت چند ملیتی به اسم یونیلیور(Unilever) شد که در کمترین زمان ممکن بیش از ۱۶۰۰ برند را در دسته بندی های مختلف آرایشی و بهداشتی به بازار عرضه کرد.

دیری نپایید که مدیران شرکت یونیلیور متوجه شدند نمی توانند مدیریت درستی بر محصولات خود داشته باشند از این جهت تصمیم گرفتند که ۱۲۰۰ برند خود را از دور خارج کنند و به جای آن روی ۴۰۰ برند مطرح و پر مصرف خود متمرکز شدند و نتیجه آن، خلق برندهای جهانی زیر شد.

شویندها: اومو، ویسک، سرف، اولترا سرف، ریم و ادیانت
صابون: پونز، داو و لوکس
محصولات بهداشتی دهان و دندان: منتادنت، سیگنال، کلوز آپ و ژانگهوا
شامپو: سلکتیو، سالن، سان‌سیلک، اورگانیز و تیموتی
البته این اسامی بخش کوچکی از صدها برند معروف یونیلیور است. اولین درس این شرکت چند ملتی بزرگ این است که بعضی وقت ها موفقیت در مشارکت است نه رقابت! البته اینکه به این نتیجه گیری برسیم تا این کار را در ایران انجام بدهیم یا نه، جای بحث دارد!

 

درس هایی از تبلیغ شرکت یونیلیور در ماه مبارک رمضان

آن چیزی که از انتشار این کلیپ مد نظرم بود این است که برای جهانی شدن باید به فرهنگ ها و اعتقادات دیگران احترام بگذاری و همیشه فکر نکنی بر مسیر هدایتی! و اگر می خواهی محصولاتت جهانی شود باید خود هم جهانی فکر کنی. باید به قول فرنگی ها، سِنس(Sense) مشتریِ بازار هدفت را درک کنی. اگر به این قوانین طلایی توجه نکنی محکوم به شکست خواهی بود. وقتی به عقاید دیگران احترام می گذاری تبلیغت دیده می شود و محبوب قلب ها می شوی. این تبلیغ معروف یونیلیور در پاکستان تا به حال ۱۵ میلیون بار در یوتیوب دیده شده است تا مزد سازنده های خود را به خوبی بدهد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازار بورس چه جور جاییه؟

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

 

اثرات کرونا بر بازار جهانی بر هیچ کس پوشیده نیست؛ کاهش شدید قیمت نفت در روزهای اخیر خود گواه این رکود عظیم پیشرو است؛وقتی تولیدی نباشد در نتیجه تقاضایی هم نخواهد بود. شواهد نشان از آن دارد که کرونا در حال افول است البته با کنترل کامل آن فاصله زیادی داریم. حال باید دید این طوفان چقدر خرابی به جای گذاشته است؟ بی شک اثراتی همچون افزایش نرخ بی کاری و تورم را باید انتظار داشت. در این بین دولت ها برای کنترل رکود اقتصادی پیش رو، یکی پس از دیگری جام زهر تورم را می نوشند.

کشور ما در شرایط رکود تورمی است و دور از انتظار نیست که یک موج تورمی دیگر نیز در راه باشد. البته به قول قدیمی ترها، بالاتر از سیاهی که رنگی نیست. آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب! دولت با اعطای یارانه، دادن وام و غیره پول به بازار تزریق می کند و خود نیز می داند که باید در انتظار تورم ناشی از آن باشد. چاپ پول آسان است ولی سواری گرفتن از آن سخت! در این بین هستند عزیزانی که می خواهند ره صد ساله را یک شبه بروند! و شنیده اند که بازار بورس حسابی تو بورسه! اوکی بروید ولی نه به سبک این رفیق شفیقمان! حداقل ادبیات کار رو هم بلد باشید(:

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی مورچه ای هم، بد نیستا!

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

وقتی پای صحبت مدیران ورشکسته که می نشینی در بین کلامشان یک سری از مولفه های تکراری می شنوی! از سختی تولید در ایران گرفته تا عدم حمایت دولت و غیره. اگر کمی دقت کنی یک جمله تاریخی مشترک دارند این عزیزان! وقتی می پرسید که چرا این همه پرسنل دور خود جمع کرده اید؟ معمولا جوابشان این است: “می خواستم یک سفره ای پهن کنم و یک سری هم بیایند سر این سفره و نون بخورند!

بازاریابی مورچه ای هم بد نیستا!

معمولا در ایران کارها بدون داشتن یک بیزنس پلن(Business plan) استارت می خورد. چه برسد به داشتن یک مارکتینگ پلن(Marketing Plan). هیجان در روزهای اولیه کار بسیار بالاست. میزان سودآوری از پروژه به مقدار زیادی تخمینی است. عوامل محیطی و حتی شرایط بین المللی در محاسبات بیزنس پلن و مارکتینگ پلن دیده نمی شود و به قول قدمی ترها یک یا علی می گوییم و کار، استارت می خورد.

هر چه جلوتر می رویم سختی های کار بیشتر خودش را به ما نشان می دهد. درست مثل زمانی که از کوه فاصله می گیریم به بزرگی و عظمت کوه مشکلات پیش رویمان بیشتر پی می بریم! سرعت که کمی پایین تر می آید تازه می فهمیم این همه آدم دور من چه می کنند؟! تازه می رسیم به این اصل که آیا پرسنل ما توانایی تحقق رویاهای فروش و بازاریابی محصولاتمان را دارند یا نه؟!

می گویند که آن قدیما مورچه ای بازاریاب، که بسیار سخت کوش بود هر روز صبح با امید بسیار به سر کار می رفت تا برنامه های بازاریابی مورچه ای خود را پیگیری کند. بازارش شکر خدا خوب بود و همه از تولیدات و خدماتش راضی بودند تا اینکه روزی آقای شیر به تورش خورد! شیر با خود گفت تو که بدون نظارت رئیس این همه خروجی های خوب داری بهتر است تحت یک سیستم مدیریتی مدرن کارهایت را پی گیری کنی تا سطح تولیدات و خدماتت بالاتر بیاید و بعد با پولهایت چنین کنی و چنان کنی…

مورچه حرف شیر را پذیرفت و با خود گفت وقت آن است که از مدل بازاریابی مورچه ای خود دست بکشم. شیر یک ملخ را که در گزارش نویسی و مدیریت در جنگل معروف بود به ریاست مورچه گماشت. ملخ در اولین اقدام یک منشی گرفت. دفتر و دستکی برای خود بهم زد. خلاصه هر از چندی گزارشی می نوشت و به شیر می داد و شیر هم با افتخار نتایج گزارش را در جمع مدیران جنگل می خواند.

ملخ برای بهتر شدن روند مدیریتش یک موش باهوش را به عنوان مدیر IT خود گماشت و کلیه سیستم های شرکت را با مشقت فراوان بدون کاغذ کرد(Paperless) تا بتواند بر روند کارها نظارت بیشتری داشته باشد و کاغذ بازی در کار را کمتر کند. در ادامه شیر تشخیص داد که برای نظارت بهتر بر فعالیت های مورچه یک مدیر داخلی هم برایش بگمارد تا کارها، حرفه ای تر پیش برود و همین شد که از سگ دعوت به همکاری کرد! سگ به صورت خیلی دقیق تمام فعالیت های مورچه را زیر نظر داشت و نمی گذاشت لحظه ای از کار غافل شود و مدام امر و نهی می کرد.

کم کم محیط کار به جهت داشتن بروکراسی(Bureaucracy) مدرن و چرخش کارهای اضافی برای مورچه طاقت فرسا شد! و کار دیگر برایش لذت بخش نبود. محیط کار برایش همچو زندان بود. محیطی خشک و بی روح؛ در این بین مورچه بر اثر فشار روانی به بیماری افسردگی مبتلا شد. ملخ به شیر گزراش کار داد و گفت که راندمان کار از روز اول خیلی پایین تر آمده است. از مورچه گفت و از کم کاری هایش!اینکه دیگر مثل قبل دل به کار نمی دهد. شیر هم خشمگین شد و دستور به اخراج مورچه داد!

مورچه تنها بازوی پرتوان شرکت بود که با مدل بازاریابی مورچه ای خودش برای شرکت سود آوری داشت. ولی نظرات رنگارنگ مدیران او و سیستم بازاریابی و فروشش را خراب کرد. شیر به کلاغ را دستور داد تا علت بر شکستگی شرکت را برایش تحلیل و گزارش کند. کلاغ بعد از ۴ ماه زحمت بسیار اعلام کرد که علت ورشکستگی شرکت، تعداد بالای کارمند و نداشتن کارایی و افیشنسی( Efficiency) لازم بوده است!

بعضی وقت ها اگر دست به سیستم نزنیم بهتر است! با همان مدل بازاریابی مورچه ای خود پیش برویم بهتر است! مخصوصاً در دوران بحرانی کنونی که هنوز در بازار، قیمت محصولات پیدا نشده! تکلیف ها معلوم نشده! و همه جا گرگ و میش است؛ بهتر است کمی صبر کنیم و به مدل و سیستم کسب و کار مورچه ای خود بیشتر فکر کنیم و افسار کار را به هر شیری ندهیم!

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

 

شماره تماس جهت مشاوره!