Skip to main content
Tag

بازاریابی سبز

۵ استراتژی بازاریابی سبز

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

بازاریابی سبز ؛ ۵ استراتژی که هر تولیدکننده‌ای باید در بازاریابی صنعتی از آن آگاه باشد!

ابتکارات خلاقانه خود را چگونه بازاریابی می‌کنید؟ بازارِ تولید، مملو از رویکردهای اشتباه در زمینۀ بازاریابی سبز است. بسیاری از این رویکردها، بیش‌تر از آن که منفعت داشته باشند، ضرر می‌رسانند؛ زیرا دستیابی به بازاریابی سبز، امری دشوار بشمار می رود. بدون مهارت کافی نمی توان پیامی را به صورت مداوم منتشر نمود. همچنین همواره پیام خود را در وضعیتی قرار دهید که قادر به حفظ تصویر شرکت بوده و مشکلات قانونی و نظارتی برای شما در پی نداشته باشد. اما این یک مقدمه ضعیف برای معرفی اهمیت بازاریابی سبز بود!

بازاریابی سبز چیست؟

بازاریابی سبز به عنوان یک استراتژی، از پیام‌های بازاریابی ورودی و خروجی متمرکز بر پایداری شرکت(company’s sustainability) استفاده می‌کند. بازاریابی سبز به دنیا نشان می‌دهد که شما چه کسی هستید، چه کاری انجام می‌دهید، و از همه مهم‌تر این‌که چرا فعالیت­تان اهمیت دارد؟ بازاریابی سبز اگر به درستی انجام شود، می‌تواند اعتبار برند شما را ارتقا داده تا از رقیبان سبقت بگیرید. برای بهبود فعالیت های بازاریابی سبز شرکتتان ۵ استراتژی مهمی که خانم Allison Woodbury معرفی کرده است می پردازیم:

۱ـ پیامی قدرتمند برای بازاریابی سبز خلق کنید!

مرزی ظریف بین پیامی جذاب و قدرتمندانه یک برند و خودنماییِ گستاخانه آن وجود دارد. در بازاریابی سبز پیامی تاثیرگذار است که کمتر به «آنچه که انجام می‌دهید» بپردازد و تأثیر اجتماعی کاری که انجام می‌دهید را بیش‌تر برجسته کند! “داستان‌سرایی یا استوری تِلینگ پایدار” (sustainability storytelling) یکی از روش های نیرومند برای این مهم محسوب می شود. به علاوه بهتر است فعالیت‌های پایدار شرکت خود را با روشی سنجش پذیر و معنادار بیان کنیم تا به هدف بزرگ­تری که داریم، اشاره کند.

نمونه ای موثر از بازاریابی سبز

شرکت آب معدنی «بلو» (Belu) کاری تحسین‌برانگیز انجام داده است. این شرکت با مشارکت «موسسۀ غیرانتفاعی واتراِید» (WaterAid)، کمپینی برای مقابله با کمبود آب در کشورهای جهان سوم ترتیب داد و ادعاهایی در مورد مبالغ جمع آوری شده و افرادی که تحت تاثیر این کمپین قرار گرفتند، مطرح نمود که قابل سنجش و ارزیابی بودند. آن ها پیام های خود را در قالب داستان هایی که روستاییان بیان می کردند، مخابره نمودند، همان روستاییانی که از طریق این کمپین توانستند به آب آشامیدنی برسند.

۲ـ سبزشویی(Greenwashing) نکنید! مشتریان به واقعیت پی خواهند برد!

گرین‌واشینگ یا سبزشویی چیست؟

سبزشویی تظاهر به دوستدار محیط زیست بودن است! اینکه شرکت با ادعای فریبکارانه حراست از محیط زیست، اقدام به بازاریابی سبز می کند، اما در واقعیت هیچکدام از روش های سبز را در تجارت خود، اجرا نمی کند. این طرح برای جذب مشتریانی استفاده می‌شود که ترجیح می‌دهند از برندهای آگاه و مسئول دربارۀ محیط‌ زیست خرید کنند. این روش با گذشت سال‌ها، چنان شایع و غیر قابل کنترل شده که باید مقرراتی در این زمینه تصویب و فراگیر شود.

چگونه از در دام سبزشویی نیفتیم؟

در سبزشویی از پیام های بازاریابی استفاده می شود که در آن از کلمه کلیدی “سبز” و یا “ارگانیک” به اشتباه، مبهم و غیرمرتبط استفاده می گردد. بی اعتمادی و سردرگمی آنقدر در میان مشتریان بالقوه و فعلی زیاد می شود که نیازی به توضیح آن نیست. برای اینکه در دام شرکت های سبزشویی نیفتیم بهتر است قبل از ورود به فعالیتِ پرطرفدارِ بازاریابی سبز، اطلاعات خود را دربارۀ صنعت مورد نظر بیشتر کنیم و فریب شعارهای تبلیغاتی را نخوریم!

۳ـ متعهد بودن به مفهوم سبز را به هویت سازمانی خود پیوند دهیم

صحبت کردن و شعار دادن کافی نیست. شرکت تولیدکنندۀ سبز، باید شخصیت برند خود را با مأموریتی هدفمند و مشخص، همسو کند. در دهه ۹۰ میلادی افزودن مطلبی به بیانیۀ مأموریت شرکت یا گذاشتن اعلانی مبالغه‌آمیز در وب‌سایت، بسیار نتیجه بخش بود. امروزه تدوین استراتژی بازاریابیِ پایدار با تعریف یک هدف مشخص آغاز می‌شود. این کار را می‌توانید با فکر کردن در مورد پایداری به عنوان یک معادلۀ «معکوس» شروع کنیم؛ اینکه چگونه می توانیم یک ماموریت را به خدمت شرکت بگیریم نه شرکت در خدمت ماموریت واهی بگذاریم!

کمتر کسی است که در دنیای بازاریابی فعالیت می کند و نام برند تسکو در صنعت خرده فروشی نشنیده باشد؛ خرده‌فروشی مواد غذایی «تسکو» (Tesco)، نمونۀ بارز یک برند تجاری هدفمند است. این برند، سال‌هاست که از طریق مقابله با پسماند مواد غذایی تعهد خود را نسبت به پایداری، اثبات کرده است. تلاش‌های تسکو، مورد استقبال عموم مردم و تمجید مطبوعات در مقیاس جهانی قرار گرفته‌ و در شبکه‌های اجتماعی موجی برای حمایت از تسکو به راه انداخته است. در تصویر زیر می‌توانید نمونه‌ پستی را در شبکه‌های اجتماعی ببینید که از هدف این برند پشتیبانی می‌کند:

ایده‌ای دارید که بتوانم با این‌ها چیزی بپزم؟!

۴ـ زنجیرۀ تأمین سبز ایجاد کنیم

در عصر مسئولیت‌پذیری و توجه به محیط ‌زیست، تامین منابع بصورت مسئولانه، موضوع مهمی محسوب می شود. امروزه فشار زیادی بروی تولیدکنندگان است تا در زنجیره تامین خود با شرکایی کار کنند که از روش های سبز استفاده می کنند. علاوه بر مزایای کلی‌تر این تصمیم، ارائۀ شفافیت در مورد زنجیرۀ تامین سبز، باعث می‌شود که پیامی قدرتمند در زمینۀ روش های بازاریابی شرکت خود ارائه ‌دهیم. شبکه‌های اجتماعی، کانالی قوی برای بازاریابی و ایجاد شفافیت در مورد شرکای سبز ما هستند و فضایی را برای گفتمان بین ما و چشم‌اندازهایمان فراهم می‌کنند. رسانه‌های اجتماعی فقط برای تبلیغ نیستند. «فیسبوک»، «لینکدین» و «توییتر»، همگی فضا‌هایی هستند که می‌توانیم در آن‌ها به اقدامات سبز شرکای خود اشاره کنیم. این حمایت از شرکای زنجیرۀ تامین می‌تواند به کسب اعتبار اجتماعی برند ما کمک کند. از طرف دیگر، فقدان گفتمان و شفافیت می‌تواند بر برند ما تأثیر معکوس بگذارد.

۵ـ تواضع به نفع مان نیست!

باید از سبزشویی(Greenwashing) دوری کنیم، اما مشکلی را که در انتهای این طیف قرار دارد فراموش نکنیم:

تواضع سبز ممنوع!

تواضع سبز(Greenblushing) به این مهم اشاره دارد که قرار نیست شما همواره درمورد روش های سبز خود صحبت کرده و آن را به رخ دیگران بکشید. بلکه باید بتوانید با زیرکی خاصی آن را در ذهن مخاطب خود جا بیاندازید که در راه خود پایدار هستید! طبق گزارش موقعیت یابی پایدار که توسط سازمان Underwriters Laboratories منتشر شده است، تواضع سبز شامل موارد زیر است:

  • عدم انتقال دستاوردهای پایداری کارمندان شرکت در امر تولید سبز مشتریان
  • یک غلط معروف دیگر این است که تصور کنیم مشتری ما به تلاش های پایداری ما در تولید سبز اهمیت نمی دهد
  • اشتباه فاحش دیگر این است که مدیران شرکت بر این باور باشند ذکر متعهد بودن به تولید سبز در بیانیه شرکت کفایت می کند و برای معرفی فعالیت های خود همتی نگمارند
  • برخی از واحدهای تولیدی از ترس عواقب منفی ارتباط گیری و معرفی فعالیت های سبز خود دست به متدولوژی تواضع سبز می زنند و این یک اشتباه بزرگ و استراتژیک است

برای تولیدکنندگان سبز، ناکامی در ترویج و ترفیع(Promotion) فعالیت هایتشان برای مشتریان به معنای بی تعهدی و کوتاهی در به کارگیری از مفهوم سبز است. تواضع می‌تواند سبب تخریب تلاش‌های بازاریابی سبز شود و فرصت اصلی رساندن پیام‌ را هدر دهد؛ به ویژه هنگامی که با رقبای خود مقایسه می‌شوید. پس برای فعالیت های سبز خود سر و صدای زیادی راه بیندازید!

کلام آخر

پایداری(Sustainability)، مولفه‌ای کلیدی در تدوین استراتژی هر کسب‌ و کاری است. اکنون زمان آن است که به پایداری در تلاش‌های بازاریابی سبز خود توجه کنیم. استراتژی بازاریابی سبز با پیامی صادقانه و قدرتمند شروع می‌شود، با شفافیت زنده می‌ماند و با شجاعت برای به اشتراک‌گذاری داستان خود با افرادی که منتظر شنیدن آن هستند، پیشرفت می‌کند. استفاده از یک تیم بازاریابی قوی که مسلط به تکنیک های بازاریابی صنعتی است می تواند ضامن موفقیت ما در اجرای بازاریابی سبز باشد! اینکه چطور و چگونه پایداری خود در استفاده از بازاریابی سبز را به گوش مشتریان خود برسانیم.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب  |   پیچ اینستاگرام بزاززاده 

بازاریابی بازیافت

By آرشیو مقالات تخصصی No Comments

 

 

بازاریابی طلای سیاه !

صنعت بازیافت جزء آن دسته از صنایعی است که سود سرشاری را نصیب سرمایه گذاران خود کرده است. بازیافت آهن آلات، روغن موتور، پلاستیک، شیشه، کاغذ و ده ها موضوع دیگر، زندگی خیلی ها را متحول کرده است. آمارهای جهانی نشان از تولید سالانه ۲ میلیارد تن زباله صنعتی و شهری در جهان دارد.

بازار بازیافت

آن چیزی که این بازار را جذاب کرده، گردش جریان مالی ۵۰۰ میلیارد دلاری آن در سطح جهانی است. بر اساس آمار اعلام شده از سوی سازمان بهداشت جهانی، سرانه تولید زباله در جهان حدود ۳۰۰ گرم است. این در حالی است که همین شاخص در ایران حدود ۷۰۰ گرم و برای کلان شهر تهران حدود ۸۰۰ گرم به ازای هر نفر است. به آمارهای مقایسه ای کشور سوئیس و ایران توجه کنید؛ کشور سوئیس فقط یک درصد از زباله های خود را دفن می کنند، ۳۳ درصد از آن را بازیافت مواد، ۵۰ درصد از آن بازیافت انرژی و ۱۶ درصد را کمپوست تشکیل می دهد! اما درایران، متاسفانه ۷۵ درصد از زباله ها در دل خاک دفن می شود! این دفن طلای سیاه، ضرری ۵۰ هزار میلیارد تومانی به کشور وارد می کند!

جریان مالی در بازاریابی بازیافت

هر چقدر به آمار و ارقام، تحلیل ها و تفسیرهای صاحب نظران این صنعت بیشتر دقت می کنیم؛ جذابیت بازاریابی بازیافت دوچندان می شود. بنابه به نظر کارشناسان این حوزه از صنعت، ارزش هر تن زباله معادل ۴۰۰ الی ۶۰۰ هزار تومان است. این را به خاطر داشته باشیم که سالانه حدود ۲۰ الی ۲۵ میلیون تن زباله در کشورمان ایجاد می شود. اما کل جریان پول نقد در حال گردش در این صنعت فقط بین ۶ الی ۷ هزار میلیارد تومان می باشد؛ با اینکه فقط ۲۵ درصد کل زباله ها بازیافت می شود اما حجم پول در گردش قابل توجهی را به خود اختصاص داده است.

 

 

نکاتی چند در باب بازاریابی بازیافت

بدون شک صنعت بازیافت جزء معدود صنایع با بازده بسیار بالا است. اما کم نیستند واحد های صنعتی که بعد از ورود به این بخش از صنعت، متاسفانه ضررهای سنگینی را متحمل شدند. در طول سال های گذشته افتخار همکاری با چند واحد صنعتی بازیافت را داشته ام؛ از این رو تجارب خود را در باب بازاریابی بازیافت به اختصار بیان می کنم:

  1. خیلی از دوستان تولیدکننده فکر می کنند جریان درآمدزایی شرکت در دستان واحد فروش و بازرگانی شرکت است؛ در حالی که این اثبات شده که بخش عمده ای از سود آنها متعلق به واحد تأمین مواد اولیه است. اگر واحد تأمین، بتواند مواد اولیه را به قیمتی پایین تر از عرف بازار خریداری کند قطعاً شرکت مورد نظر را خیلی جلو انداخته است! به قول یکی از دوستان فعال در صنعت بازیافت هنوز هیچ کاری شروع نشده؛ یک هیچ، جلو می اُفتیم!
  2. کشش قیمتی محصولات بازیافتی نسبتاً بالا است؛ بنابراین هر عامل یا مولفه ای که بتواند روی قیمت تمام شده مواد اولیه خریداری شده تاثیر بگذارد را باید به خوبی مانیتور کرد! به عنوان مثال کرایه حمل بار به مقصد کارخانه می تواند روی قیمت تمام شده مواد اولیه اثرگذار باشد. بنابراین عقل سلیم حکم می کند قبل از احداث کارخانه یک مطالعه امکان سنجی حرفه ای داشته باشیم؛ یا به قولی بر اساس تحقیقات آمایش سرزمینی و محاسبه اندازه بازار و سهم بازار رقبا اقدام به تاسیس کارخانه کنیم؛ در غیر این صورت هیچ تضمینی نیست که علی رغم جذاب بودن بازار بازیافت، سرمایه گذاری انجام شده بازگشت خوبی داشته باشد.
  3. بدون شک واحد تحقیق و توسعه، قلب تپینده یک مجموعه بازیافت است؛ کم نیستند واحدهای صنعتی که به واسطه بهره گیری از تجهیزات قدیمی سودآوری خوبی ندارند. واحد تحقیق و توسعه می تواند با مطالعات و پی گیری های حرفه ای خود، متدولوژی و جریان بازیافت را آسان تر و پر بازده تر کند. مثلا در حوزه روغن موتور، هنوز تعداد واحدهای صنعتی که به روش سنتی روغن کارکرده را بازیافت می کنند زیاد است؛ آنها علاوه بر راندمان و سودآوری پایین همیشه با معظلات پسماندهای صنعتی خود روبرو هستند؛ در صورتی که در جریانم به تازگی سیستم های جدید ریسایکل به بازار آماده که می تواند میزان پسماند و ضایعات بازیافت را به حداقل ممکن برساند. رسیدن به این مهم بدون انجام فعالیت های تحقیقاتی امکان پذیر نیست.
  4. اکثر قریب به اتفاق مردم از محصولات بازیافتی ذهنیت مناسبی ندارند و بعضاً برخی حتی استفاده از این محصولات را به دیگران توصیه نمی کنند. در اینجا لازم است بخش اطلاع رسانی و تبلیغات آن واحد صنعتی بیش سایر بخش ها فعالیت کند. چرا که در اینجا باید خودمان را اثبات کنیم. باید به مخاطب و یا مصرف کننده نهایی این را فهمانیم که استفاده از محصولات شرکت ما هیچ خطری که ندارد بلکه به خرید محصولات ما به محیط زیست هم کمک می شود. خلاصه این را فراموش نکنیم که در بازاریابی بازیافت باید خود را اثبات کنیم. متاسفانه در این بخش به خاطر ذهنیت منفی خیل کثیری از مصرف کنندگان و مشتریان، نمره ما از اول ۲۰ نیست و باید با طرح کمپین های مختلف نمره خود را هر روز به سمت ۲۰ برسانیم.
  5. بازاریابی سبز(Green Marketing) می تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند در دست مدیران بازاریابی واحدهای صنعتی بازیافتی باشد. ان شاء ا.. در یک مقاله مستقل از بازاریابی سبز و مزایای آن بیشتر خواهم گفت ولی همین قدر داشته باشیم که در بازاریابی سبز مفاهیمی همچون مسئولیت پذیری، حفظ محیط زیست، احترام به سلامتی جامعه و به طور کلی هر آنچیزی که به حفظ اکوسیستم حال حاضر و آینده کره خاکیمان کمک می کند تمرکز دارد. بنابراین باید به سوالاتی زیر جواب داد:
شماره تماس جهت مشاوره!