در تحقیقات بازاریابی معمولا دام هایی وجود دارد که سبب می شود پژوهشگر به اشتباه وارد این دام ها شود. یکی از این دام های مرتبط با تحقیقات بازاریابی برگزیدن نادرست مساله تحقیقات بازاریابی است. اگر مساله تصمیم گیری در تحقیقات بازاریابی به درستی مشخص نشده است یا هنوز واضح نیست بهترین راهکار این است که؛ انجام تحقیقات بازار را تا مشخص کردن مساله تحقیق به تعویق بیاندازید. واقعیت این است که، اگر ندانیم مساله تحقیقات دقیقا چیست؟ نمی توانیم به درستی تحقیقات را هدایت کنیم و در نهایت نتیجه دلخواه را نیز کسب نمی کنیم. ضرب المثلی در ایران وجود دارد که می گوید زمانی که نمی دانی می خواهی کجا بروی هر راهی می تواند تو را به آن جا برساند… در تحقیقات بازاریابی واضح نبودن مساله تحقیقات مانند؛ یک دام است. این دام سبب می شود که پژوهشگر ناخواسته وارد این دام شود. اگر پژوهشگر به وضوح نداند مشکل و مساله تحقیقات چیست؟ هر راهی که برای انجام تحقیقات بازاریابی انتخاب نماید کمترین فایده را برای انجام تحقیقات دارد.
برای رهایی از چنین دامی باید از چه راهکاری استفاده کرد؟
- پژوهشگر ابتدا لازم است که موقعیت اختصاصی تحقیقات بازار را به دقت مورد واکاوی قرار دهد.
- برای مشخص شدن مساله تحقیقات بازاریابی نیاز است که به محیط تحقیقات نیز توجه کافی شود. این محیط می تواند شامل محیط فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و… باشد.
- بررسی مساله عملیاتی جانشین در تحقیقات نیز سبب می شود که موضوع تحقیقات بازاریابی واضح تر گردد. در همین راستا اگر پیامد های هر مسیر عملیاتی را نیز مد نظر قرار دهیم می توانیم از شدت ابهام در تحقیقات بازار بکاهیم.
- محقق باید از اهداف تصمیم گیرندگان مطلع شود و جلسه های متعددی را با تصمیم گیرندگان تحقیقات برگزار کند تا بتوانند مساله تحقیق را به درستی انتخاب نماید و در نهایت از شدت ابهام مساله بکاهند. در این جلسه ها تصمیم گیرندگان می توانند مشکل را برای محقق شرح دهند و اطلاعات اولیه را در اختیار محقق قرار دهند. محقق با دانستن اطلاعات اولیه از زبان تصمیم گیرندگان بدون شک بهتر می تواند از مساله تحقیق آگاه شود.